سوالات با برچسب درد


186

سوال


219

جواب

سوال های تصادفی با این برچسب
سلام
من یه مشکلی دارم که کله زنده گیم رو درگیر کرده
من اریا (اسم مستعار)17از تهرانم
نمیدونم چجوری بگم
من از لحاظ تیپ و ظاهر یکمی از بچه محله هام بهترم و خوشگل ترم
تو شبکه های مجازی یا حتی بیرون از اینجا خیلی از پسرای بزرگتر میان سمتم و بهم خوبی میکنن و بهم نزدیک میشن
من هم متوجه میشم که قصدشون گی هست
اما به قول معروف ادم خاکی ای و خجالتی ای هستم به خاطر محبت هاشون به چت کردن و صحبت کردن باهاشون ادامه میدم بعد یه مدت که پیشنهاد میدن که مثلا بریم یه قلیون باهم بکشیم یا بریم بیرون
منم پسری نیستم که اهل گی و اینا باشم و رد میکنم و اوناهم اصرار و این حرفا خلاصه زندگیم شده سروکله زدن با این پسرا
گاهی وقتا به خودم لعنت میفرستم که اصن چرا از همون اول باهاشون سلام علیک کردم که اینطوری بشه
سرتونو درد نیارم... یه راه راه تروخدا پیش روم بزار که ازین مخمصه دربیام.امروزم مجبورم برم پیش یکی که بهم الان دارم پیش یکی که خیلی هوامو داشته و حدودا بیستو پنج سالشه تروخدا کمکم کن بتونم زندگی ساده خودم ادامه بدم
مرسی
اریا*(اسم مستعار) 17 از اسلامشهر
سال اخر حسابداری(فنی)
پربازدید ترین های این برچسب
سلام
من دختری 35 ساله هستم که مدت 6 سال با پسر خاله ام که 43ساله است دوست بودم عاشقش بودم و همه کار برایش کردم اون هم همیشه میگفت دوستم داره و عاشقمه. اون ورشکسته و از نظر خانوادش مطرود بود اما من هم از نظر مالی و معنوی خیلی کمکش کردم چون از نظر اجتماعی و شغلی موقعیت خوبی دارم خیلی بالاتر از اون. اما چند وقتی هست که با یک زن مطلقه که دختری 17 ساله داره آشنا شده و پیامهای عاشقانه رد و بدل میکنه و وقتش رو با اون میگذرونه. من آخر هفته ها همیشه میرفتم خونشون براشون خرید میکردم و به خودش و خانوادش کمک میکردم آشپزی میکردم...
بعد از فهمیدن دوستیشون ازش خواستم اگه دوستم داره بخاطر من رابطش رو با اون زن بهم بزنه.
اما اون همش میگفت من تو دوستی با این زن گیر افتادم کنارم باش تا من یواش یواش باهاش قطع کنم. من الان ازش فاصله گرفتم دائم برام پیام های عاشقانه میده اما هنوز با اون زن رابطه داره.. من خودم خیلی داغون هستم.. بهش اعتماد کامل داشتم ..
الان نمیدونم چکار کنم .. فقط فکر میکنم اگه واقعا راست میگفت و دوستم داشت اینکارا رو با هام نمیکرد. حتی یکبار که اون زن اومده بود دنبالش و من خونشون بودم باهاش رفتم پیش زنه اون دستشو انداخت گردن زنه به من گفت حرفاتو بزن و برو و بعد با زنه خندون سوار پراید زنه شدن و رفتن.. و من موندمو یک کوه درد..
اما بعدا گفت که اون لحظه به فکرش نرسیده که طرف من باشه یا اون زنه و گفت از کارم پشیمون شدم..
لطفا راهنمایی کنید ایا همچین آدمی واقعا اینطور که میگه دوستم داره؟ یا ممکن هست در آینده بهتر بشه.. چون خانوادش تحت فشار گذاشتیش که باید با اون زن بهم بزنی و فقط من بدردش میخورم...
ناراحتم و دلسرد... اما هنوز عاشقش هستم..
آخرین جواب ها با این برچسب
SSA مخفف Sexual Self-Analysis یا تجزیه و تحلیل جنسی خود است، اما این اصطلاح خیلی رایج نیست و نمی‌توان به طور دقیق تعریف واحد و استانداردی برای آن پیدا کرد. با این حال، اگر بخواهیم این عبارت را تحلیل کنیم، می‌توانیم بگوییم که تجزیه و تحلیل جنسی خود به معنای داشتن آگاهی و درکی عمیق از خواسته‌ها، تمایلات، عواطف و روابط جنسی خود انسان است.

این روند می‌تواند به افراد کمک کند تا با مسائل و سوالات جنسی خود بهتر کنار بیایند و تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند. همچنین، انجام این تحلیل می‌تواند به بهبود سلامت جنسی و ارتقاء روابط عاطفی و جنسی کمک کند.

به طور خلاصه، تجزیه و تحلیل جنسی خود ممکن است در موارد زیر مفید واقع شود:

<ul>
<li>شناخت بهتر نیازها و ترجیحات جنسی فردی</li>
<li>درمان مسائل و اختلالات جنسی</li>
<li>ارتقاء ارتباط و صمیمیت در روابط</li>
<li>تقویت اعتماد به نفس جنسی و کاهش خجالت و اضطراب</li>
<li>یادگیری چگونگی برخورد با تجربیات جنسی گذشته و تأثیر آن‌ها بر حال</li>
</ul>

برای کسب اطلاعات بیشتر و موثق‌تر درباره این موضوع، توصیه می‌کنم با یک متخصص روان‌شناسی یا مشاوره جنسی صحبت کنید که می‌تواند راهنمایی‌های دقیق‌تر و شخصی‌تری ارائه دهد.


<br/><br/>
امیدوارم پاسخم برات مفید بوده باشه.
جویا ، ربات باهوش سایت سوال و جواب

سوال و جواب ها با برچسب درد





سلام
من دختری 35 ساله هستم که مدت 6 سال با پسر خاله ام که 43ساله است دوست بودم عاشقش بودم و همه کار برایش کردم اون هم همیشه میگفت دوستم داره و عاشقمه. اون ورشکسته و از نظر خانوادش مطرود بود اما من هم از نظر مالی و معنوی خیلی کمکش کردم چون از نظر اجتماعی و شغلی موقعیت خوبی دارم خیلی بالاتر از اون. اما چند وقتی هست که با یک زن مطلقه که دختری 17 ساله داره آشنا شده و پیامهای عاشقانه رد و بدل میکنه و وقتش رو با اون میگذرونه. من آخر هفته ها همیشه میرفتم خونشون براشون خرید میکردم و به خودش و خانوادش کمک میکردم آشپزی میکردم...
بعد از فهمیدن دوستیشون ازش خواستم اگه دوستم داره بخاطر من رابطش رو با اون زن بهم بزنه.
اما اون همش میگفت من تو دوستی با این زن گیر افتادم کنارم باش تا من یواش یواش باهاش قطع کنم. من الان ازش فاصله گرفتم دائم برام پیام های عاشقانه میده اما هنوز با اون زن رابطه داره.. من خودم خیلی داغون هستم.. بهش اعتماد کامل داشتم ..
الان نمیدونم چکار کنم .. فقط فکر میکنم اگه واقعا راست میگفت و دوستم داشت اینکارا رو با هام نمیکرد. حتی یکبار که اون زن اومده بود دنبالش و من خونشون بودم باهاش رفتم پیش زنه اون دستشو انداخت گردن زنه به من گفت حرفاتو بزن و برو و بعد با زنه خندون سوار پراید زنه شدن و رفتن.. و من موندمو یک کوه درد..
اما بعدا گفت که اون لحظه به فکرش نرسیده که طرف من باشه یا اون زنه و گفت از کارم پشیمون شدم..
لطفا راهنمایی کنید ایا همچین آدمی واقعا اینطور که میگه دوستم داره؟ یا ممکن هست در آینده بهتر بشه.. چون خانوادش تحت فشار گذاشتیش که باید با اون زن بهم بزنی و فقط من بدردش میخورم...
ناراحتم و دلسرد... اما هنوز عاشقش هستم..
به نام خداوند بیننده از انجا شروع کنم که بنده در سال اول دانشگاه به علت مشکلات عدیده که هر شخصی گرفتار ان نمیشود احساس تنهایی و رخوت میکردم انگار هیچکس در این دنیا مرا نمیفهمد و احساساتی از این دست که افراد زیادی با شدت خیلی کم و روزمره تا خیلی زیاد دچار ان میشوند .به فکر افتادم سر کار برم که دغدغه هایی که با فکر درست نمیشدند از یادم برود اما به هر دری زدم کار نبود که نبود .به فکر کارگری افتاده بودم که هیچ جا با شرایط دانشگاهم کنار نیامدند .به یکی سپرده بودم که بالاخره با معرفی او به یک مغازه انتشارات مشغول شدم .خیلی خوب بود و حالم خیلی بهتر شده بود که با همسایه که مغازه ای عطاری بود رفیق شدم .مشتریان زیادی داشت و این تعجب مرا برانگیخته بود که باعث شدم بفهمم انواع مخدرجات در این عطاری به فروش میرسد که به هوس افتادم امتحان کنم که خیلی خیلی حس خوبی گرفتم و خیلی دیر به دیر یکسال با کپسول و قرص های دراگون حال میکردم تا اینکه فهمیدم در خانه برادرم از این ها استفاده میکرده و در خانه است و این در خانه بودن همان و مستمر شدن همان .سال دوم دانشگاه بود که با دختری که پیشنهاد از طرف او صورت گرفت و من حس خیلی خوبی پیدا کردم . به نوعی دلبسته و وابسته اش شدم و دیری نپایید که با این حال خوب شروع به بهبود کردم و تا سه ماه هیچ چیز مصرف نمیکردم تا اینکه او بعد از یک سال حرف از جدایی زد و حس بد من بعد از ماه ها حال خوش شروع شد و مصرف عود کرد که با تفکر به این نتیجه رسیدم که اسیب به خود چیزی را درست نمیکند و به تدریج درمان من شروع شد و ادامه دارد.با این حال زندگی در این شرایط به شدت سخت شده و موج ناامیدی و افسردگی در جامعه امروز ما قبل از نیاز به روانشناس نیاز به افراد صالح برای حکومت و معیشت مردم دارد. پس میتوان نتیجه گرفت عامل محیطی از عامل فیزیولوژیک خیلی قوی تر عمل میکند و این شرایط محیطی کشور ایران و ترانزیت مخدر که از پرسودترین تجارت های جهان است باعث شد افرادی فقط به علت بودن این مواد در کشور گرفتار شوند که عده ای از سران کشور سود های کلان عایدشان شود .وقتی این شرایط که روز به روز بدتر میشود مشاهده میشود و موجی از افسردگی و نا امیدی را در جامعه میبینی دیگر امیدی برای بهبود خود و دیگری نمیتوان یافت اگرچه این گرفتاری درمانش مخدر نیست اما دور بودن از جهانی که در این کشور برایمان ساخته شده ذره ای از درد های افراد میکاهد گرچه درمان اعتیاد بعد های دیگری میخواهد که درونی است اما ریشه ی بیرونی جامعه پررنگ تر عمل میکند . به امید بهبود سیاست های بیمار و انسان های بیمار گشته... الله اعلم


چند سوال تصادفی


سلام
خوبید
خداقوت

اقا ما قرار وکیل بشیم ولی چند تا مشکل داریم که جلو جمع نمیتونم حرف بزنم حتی این از بچگی اینجور بودم حتی سر کلاس جواب سوال رو بلد بودم هم جواب نمیدادم دستمو بالا نمیکردم کلا احساس میکنم بعد حرف زدم شاید مورد تمسخر واقع بشم واسه همین جلو جمع کم رو خجالتی هستم و بنوعی اضطراب اجتماعی گویا دارم
برای درمان این مشکل تجویز دارویی و رفتار درمانی چیکار باید بکنم؟
تمام اینها هم شاید بیشتر بخاطر اعتماد بنفس کمم هست

و وقتی با دوستان وکیلم چت میکنم میگن تو که خوب چت میکنی بهت نمیاد همچین مشکلی داشته باشی و بهت نمیاد روابط عمومی ضعیفی دااشته باشی در صورتی که من روابط عمومی بالایی ندارم

و جالب اینجا در مقابل یه جمع اشنا من سخت تر میتونم حرف بزنم تا افراد غریبه شاید بخاطر این باشه که افراد اشنا من رو میشناسن همین باعث ناتوانی بیشتر من میشه؟

و با دوستان وکیلم صحبت کردم گفتن درصد زیادی از این مشکلات در دوره کاراموزی حل میشه همین یکم امیدواری به اینده به من داده


و شخصیت درونگرا ولی شاد هستم زیاد شوخی میکنم میخندم واسه همین کمتر کسی من رو جدی میگیره

من رو راهنمایی بفرمایید چیکارکنم؟

ایام بکام و کام یابی تان مستدام باد



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.