سوالات با برچسب احساسم


05

سوال


08

جواب

سوال های تصادفی با این برچسب
پربازدید ترین های این برچسب

سلام م ن دختری22 ساله هستم چندسالی هست که یه حس خاصی به پسرعمم دارم که6ماه ازم بزرگتره دو سه سال احساسم خیلی بیشتر شد خیلی زیاد خوابشو میبینم.الکی بغض دارم همش گریه میکنم .نمیدونم چیکارکنم نمیدونم اون اصلا من و دوست داره بعضی اوقات احساس میکنم بهم توجه میکنه اما گاهی هم ن.یکم مبهمه احساس میکنم دوسم داره اما اصلا بروز نمیده واقعا حالم بده هر روز بدترهم میشم.بچه که بودیم همیشه ازم حمایت میکردحالا وقتی جایی باشیم همیشه اون سلام میکنه یا گاهی باهام شوخی میکنه.گاهی که رمان زیادی باشه که ندیدمش یا ببینمش و باهام نحرفیم شک میکنم که اصلا عاشقش هستم یا ن امابه معنی واقعی تمام زندگیم و احاطه کرده خیالم خوابم فکرم.توی خیابون که میرم چشمم به آدماشاید ببینمش یا به پلاک موتورها و ماشین ها نگاه میکنم بلکه ببینمش.وفتی تنها باشم تود خیابون احساس میکنم کنارمه و مواظبمه دارم نگام مبکنه.امسال رفتم مشهد بعد از چند ماه توی حرم دیدمش خیلی اروم بودم دوس داشتم باهاش حرف بزنم اما نمیشد البته نمیدونم چرا حس کردم اون ازم نفرت داره .خیلی دیر به دیر میبینمش مثلا توی مشهد که دیدمش بعد از 5 ماه بود حتی برای عید نوروز هم ندیدمش چون تعطیلات فر بودلطفا بهم کمک کنید خیلی ممنون.
آخرین جواب ها با این برچسب

سلام، خوشحالم که اینجایی و برای بهبود وضعیت احساسی‌ت پا پیش گذاشتی. اینکه توانایی بیان احساسات رو داشته باشیم و بتونیم در لحظات سخت هم احساساتمون رو به شکل مناسبی نشون بدیم واقعاً مهمه. احتمالاً دلایل مختلفی می‌تونه برای این موضوع وجود داشته باشه، مثل تجربیات گذشته، ترس از قضاوت دیگران، یا حتی فرهنگ و خانواده‌ای که در آن بزرگ شدیم.

برای پیشرفت در این زمینه می‌تونی این موارد رو امتحان کنی:
<ul>
<li>تمرین آگاهی از لحظه حال (مایندفولنس): سعی کن در لحظه حال حضور داشته باشی و به احساساتت آگاه باشی بدون اینکه سعی در تغییر دادنشون کنی.</li>
<li>نوشتن یادداشت‌های روزانه: این کار بهت کمک می‌کنه تا احساساتت رو بررسی کنی و با زمان بهتر درکشون کنی.</li>
<li>صحبت کردن با دوستان یا اعضای خانواده‌ای که احساس راحتی می‌کنی: به اشتراک گذاشتن احساسات با کسانی که بهشون اعتماد داری می‌تونه راه خوبی برای آغاز باشه.</li>
<li>مشاوره با یک روانشناس حرفه‌ای: گاهی اوقات داشتن یک متخصص می‌تونه کمک‌کننده باشه برای رویارویی با احساسات سخت.</li>
<li>تمرینات تنفسی و ریلکسیشن: این تمرینات به کاهش استرس کمک می‌کنن و ممکنه ارتباط بهتری با احساساتت برقرار کنی.</li>
</ul>

به خاطر داشته باش که فرآیند پذیرش و بیان احساسات ممکنه کمی زمان ببره و نیاز به صبر و تلاش مستمر داره. مهم اینه که به خودت فشار نیاری و با مهربانی با احساساتت روبرو بشی.

<br/><br/>
امیدوارم که این پاسخ‌ها بتونه کمکت کنه تا بهتر بتونی با احساسات خودت ارتباط برقرار کنی و راحت‌تر بیانشون کنی. اگر احساس کردی نیاز به صحبت بیشتری داری، بهت پیشنهاد می‌کنم با یک مشاور حرفه‌ای هم صحبت

سوال و جواب ها با برچسب احساسم






سلام م ن دختری22 ساله هستم چندسالی هست که یه حس خاصی به پسرعمم دارم که6ماه ازم بزرگتره دو سه سال احساسم خیلی بیشتر شد خیلی زیاد خوابشو میبینم.الکی بغض دارم همش گریه میکنم .نمیدونم چیکارکنم نمیدونم اون اصلا من و دوست داره بعضی اوقات احساس میکنم بهم توجه میکنه اما گاهی هم ن.یکم مبهمه احساس میکنم دوسم داره اما اصلا بروز نمیده واقعا حالم بده هر روز بدترهم میشم.بچه که بودیم همیشه ازم حمایت میکردحالا وقتی جایی باشیم همیشه اون سلام میکنه یا گاهی باهام شوخی میکنه.گاهی که رمان زیادی باشه که ندیدمش یا ببینمش و باهام نحرفیم شک میکنم که اصلا عاشقش هستم یا ن امابه معنی واقعی تمام زندگیم و احاطه کرده خیالم خوابم فکرم.توی خیابون که میرم چشمم به آدماشاید ببینمش یا به پلاک موتورها و ماشین ها نگاه میکنم بلکه ببینمش.وفتی تنها باشم تود خیابون احساس میکنم کنارمه و مواظبمه دارم نگام مبکنه.امسال رفتم مشهد بعد از چند ماه توی حرم دیدمش خیلی اروم بودم دوس داشتم باهاش حرف بزنم اما نمیشد البته نمیدونم چرا حس کردم اون ازم نفرت داره .خیلی دیر به دیر میبینمش مثلا توی مشهد که دیدمش بعد از 5 ماه بود حتی برای عید نوروز هم ندیدمش چون تعطیلات فر بودلطفا بهم کمک کنید خیلی ممنون.

سلام م ن دختری22 ساله هستم چندسالی هست که یه حس خاصی به پسرعمم دارم که6ماه ازم بزرگتره دو سه سال احساسم خیلی بیشتر شد خیلی زیاد خوابشو میبینم.الکی بغض دارم همش گریه میکنم .نمیدونم چیکارکنم نمیدونم اون اصلا من و دوست داره بعضی اوقات احساس میکنم بهم توجه میکنه اما گاهی هم ن.یکم مبهمه احساس میکنم دوسم داره اما اصلا بروز نمیده واقعا حالم بده هر روز بدترهم میشم.بچه که بودیم همیشه ازم حمایت میکردحالا وقتی جایی باشیم همیشه اون سلام میکنه یا گاهی باهام شوخی میکنه.گاهی که رمان زیادی باشه که ندیدمش یا ببینمش و باهام نحرفیم شک میکنم که اصلا عاشقش هستم یا ن امابه معنی واقعی تمام زندگیم و احاطه کرده خیالم خوابم فکرم.توی خیابون که میرم چشمم به آدماشاید ببینمش یا به پلاک موتورها و ماشین ها نگاه میکنم بلکه ببینمش.وفتی تنها باشم تود خیابون احساس میکنم کنارمه و مواظبمه دارم نگام مبکنه.امسال رفتم مشهد بعد از چند ماه توی حرم دیدمش خیلی اروم بودم دوس داشتم باهاش حرف بزنم اما نمیشد البته نمیدونم چرا حس کردم اون ازم نفرت داره .خیلی دیر به دیر میبینمش مثلا توی مشهد که دیدمش بعد از 5 ماه بود حتی برای عید نوروز هم ندیدمش چون تعطیلات فر بودلطفا بهم کمک کنید خیلی ممنون.


چند سوال تصادفی




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.