سوالات با برچسب مامانم

سوال

جواب

ابر برچسب های مرتبط

سوال های تصادفی با این برچسب

مامانم وقتی از بیرون میاد خونه همش نق میزنه چرا این کارو نکردی اون کارو میکردی. تو دیگه خانوم شدی. هر کاری ک خودش دوس نداره رو میده من انجام بدم. هدفش این نیس که من یاد بگیرم. نمیتونم تحملش کنم. همه رفتاراشو عیب و ایراد میبینم. بازدید: 2313 از گروه : جوانان و ارتباطات
سلام منم از مامانم متنفرم نمیزاره بیرون برم همش میگه تو لاتی تو وحشی از صبح تا شب تو اتاقمم بیرون نمیام زنگ میزنه به دوستام میگه با این نگردین این لاته ابروم رفته چیکار منم ؟ بازدید: 2552 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سلام شاید این سوال براتون مسخره به نظر بیاد .. ولی میگمش به هر حال... اول اینکه من 14 سالمه .. عاشق یه پسر 16 ساله شدم ... خیلی دوسش دارم و هر وقت باهاش حرف می زنم حتی تو بد ترین شرایط هم حالم خوب میشه و انگیزه پیدا می کنم... حالا مشکل اینجاس که مامانم اعصابش به هم می ریزه باهاش برم بیرون و منم به خاطرش تا حالا این کارو نکردم.. حالا چی کار کنم مامانم با این مسله کنار بیاد؟ مامانم می دونه چه قد دوسش دارم و چقد تلاش می کنم این رابطه ادامه پیدا کنه ... ولی بازم باهاش کنار نیومده.. چیکا کنم؟!! می خوام کاملا با این موضوع کنار بیاد... و اینکه اون پسر یه جوری حالمو خوب می کنه که واقعا هیشکی تاحالا نتونسته اینکارو کنه ...یه جوری بهم انگیزه می ده که اگه بخوام بمیرمم بعد حرف زدن ساده باهاش عاشق زندگیم می شم.. چیکار کنم مامانم کنار بیاد فقط؟ بازدید: 5930 از گروه : نفرت

مامانم وقتی از بیرون میاد خونه همش نق میزنه چرا این کارو نکردی اون کارو میکردی. تو دیگه خانوم شدی. هر کاری ک خودش دوس نداره رو میده من انجام بدم. هدفش این نیس که من یاد بگیرم. نمیتونم تحملش کنم. همه رفتاراشو عیب و ایراد میبینم.

بازدید: 2313 از گروه : جوانان و ارتباطات

سلام منم از مامانم متنفرم نمیزاره بیرون برم همش میگه تو لاتی تو وحشی از صبح تا شب تو اتاقمم بیرون نمیام زنگ میزنه به دوستام میگه با این نگردین این لاته ابروم رفته چیکار منم ؟

بازدید: 2552 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

سلام
شاید این سوال براتون مسخره به نظر بیاد .. ولی میگمش به هر حال...
اول اینکه من 14 سالمه ..
عاشق یه پسر 16 ساله شدم ...
خیلی دوسش دارم و هر وقت باهاش حرف می زنم حتی تو بد ترین شرایط هم حالم خوب میشه و انگیزه پیدا می کنم...
حالا مشکل اینجاس که مامانم اعصابش به هم می ریزه باهاش برم بیرون و منم به خاطرش تا حالا این کارو نکردم..
حالا چی کار کنم مامانم با این مسله کنار بیاد؟
مامانم می دونه چه قد دوسش دارم و چقد تلاش می کنم این رابطه ادامه پیدا کنه ...
ولی بازم باهاش کنار نیومده..
چیکا کنم؟!!
می خوام کاملا با این موضوع کنار بیاد...
و اینکه اون پسر یه جوری حالمو خوب می کنه که واقعا هیشکی تاحالا نتونسته اینکارو کنه ...یه جوری بهم انگیزه می ده که اگه بخوام بمیرمم بعد حرف زدن ساده باهاش عاشق زندگیم می شم..
چیکار کنم مامانم کنار بیاد فقط؟

بازدید: 5930 از گروه : نفرت

پربازدید ترین های این برچسب

سلام خسته نباشيد سن :15 سن اون پسر 21 من نميدونم از کجا شروع کنم .. منو خواهرهام و مامانم روز پنجشنبه رفته بوديم اهواز براي خريد لباس (چون آبادان زياد پاساژنداره ) ما تويه فروشگاه لباسي رفتيم خواهرم ميخواست از همون فروشگاه يه لباس انتخاب کنه منم خيلي خستم شد از بس که خواهرم داشت به لباس ها نگاه ميکرد، فکر ميکرد که اين لباس خوب هست خوب نيست...؟خستم شد حوصلم سر رفت از بس ک تو فروشگاه بودم. از فروشگاه اومدم بيرون داشتم دورو ور فروشگاه قدم ميزدم روبروم يه پسري داشت باگوشي حرف ميزد وقتي مکالمه اش تموم شد اومد نزديکم يه کاغذ دسش بود بهم گفت بگيرش سرمو اوردم پايين به کاغذ فقط نگاه کردم وسرمو اوردم بالا پسره بهم گفت بگيرش نترس منم گرفتمش به محضي که کاغذ رو گرفتم اون بدون اينکه چيزي بگه سريع رفت توي اون کاغذ ديدم ?شماره ?نوشته شايد نبايد شماره رو ميگرفتم ولي اين اولين باري بود که کسي بهم شماره ميده و کلا نميدونستم شماره دادن چجوريه:! شايد اين حرفو بزنم بگيد اعتماد به نفسم پايينه ولي معمولا پسرا به دختراي خوشگل وخوشتيب شماره ميدن... همون پنجشنبه شبش اومديم خونه شنبه بعد از اينکه امتحانم رودادم رفتم يه کارت شارژخريدم (چون خيلي وقت بود که از خطم استفاده نکرده بودم خطم مسدود شده بود) باهمراه اول تماس گرفتم و مشکل خطم حل شد من گوشي ندارم ولي سيم کارت دارم گفتم شايد منتظر تماسم باشه گوشي مامانم رو برداشتم وبه پسره زنگ زدم گفت شما؟گفتم من هموني هستم که بهم شماره دادي گفت کي شماره دادم؟ قطش کردم گفتم نکنه شماره ي يکي ديگه رو بهم داده؟ براش فرستادم ببخشيد فکر کنم شماره رو اشتباه وارد کردم ولي بعد از چند تا اس ام اس فهميدم که شماره رو درست وارد کردم براش فرستادم وقتي که شماره رو دادي گفتي بگيرش نترس؟ فکرکردي من از چي ميترسم؟ برام فرستاد گفتم چون شايد سنت کمه بترسي شماره روبگيري گفتم بهم ميخوره چند سالم باشه؟گفت 15سال بعد ازم پرسيد اسمت چيه گفتم شبنم گفت اسم منم عباسه دوست دارم همه حرفامون راست باشه دروغ نگيم به هم نظرت چيه؟. .... ازش پرسيدم چي شد ک تصميم گرفتي بهم شماره رو بدي؟ گفت هيچي داشتم رد ميشدم که شماره دادم ولي يه دفعه ديگه بهم اس داد: از رو قصد اومدي بيرون مغازه که بهت شماره بدم؟?؟?؟ آخرين دفعه اي که بهم اس داديم يکشنبه يادوشنبه بود (که به احتمال بيشتريکشنبه بود) گفت چرا گوشيت رو خاموش ميکني بدم مياد بهش گفتم اين گوشي من نيست ولي سيم کارتمه گوشيموتهران دزديدن (اين قسمت رو راست گفتم) پيام بعدي براش فرستادم: مانميتونيم به هم اس بديم گفت چرا نميتونيم؟ گفتم اگه صاحب گوشي بفهمه گوشيش رو بر ميدارم خيلي بد ميشه و... خط رو از تو گوشي دراوردم وگوشي رو گذاشتم سر جاش از اون روز تاحالايادم نيست خطم رو کجا گذاشتم و همش حواسم جايي نيست جز اينکه خطم کجاست واو به آخرين اس ام اسم چه جوابي داد ؟ من عادت ددارم ظهرا بخوابم ولي از اين اتقاق تاحالا اصلا ظهرا خوابم نميبره[تعجب]و شب ها همش قبل از خواب ميچرخه توي ذهنم حتي درسمونميخونم اگه هم بخونم حواسم به اينه حواسم به درسم نيست[ناراحت] هر جايي که خطم رو معمولا ميذارم گشتم ولي پيداش نکردم[تشويش] البته مطمئنم توي خونه است و بزودي پيدا ميشه ولي نميخوام اينقدر به سيم کارت و اون پسره فکر کنم? ? --------------------------------------------------------------------------------------------------- [گل]? ممنون از اينکه به مشکلات ما پاسخ ميدهيد *************** من نميدونم اين پسره نظرش درمورد من چيه و تاکي ميخواد بامن دوست باشه؟ ????? بعضي وقتا من به اون يه اس ام اس هايي دادم که منظورم اين بود که بهتره ديگه بهم اس نده و زنگ نزنه(مثل? :ما نميتونيم به هم اس بديم) ولي اون انگار نميخواد اينجوري باشه اون وقتي که فهميد من آباداني هستم بهم گفت [تعجب]که اه چه بد شد مانميتونيم همديگه رو ببينيم؟ تو اين روزا نمياي اهواز همو ببينيم؟ من شنيده بودم 99درصد دخترا براي ازدواج با پسرا و99درصدپسرا بيخودي بادخترا دوست ميشن ولي من از اولين باري که با اولين پسر دوست شدم فقط براي دوستي با اون دوست شدم بازدید: 2836 از گروه : نگرانی
من ١٤سالمه و واقعا از مامانم متنفرم و هیچ حسی بهش ندارم مامانم خیلی حسوده خیلی بهم فحش میده و خیلی منو میزنه همروباهام بد کرده بابام خاله هام وووووو فقط مرگ میتونه منو نجات بده بازدید: 2618 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
مامانم سرم داد میزنه منم ۱۶ سالمه وخیلی ترسوهستم.همه حقمومیخورن بازدید: 2548 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

سلام خسته نباشيد
سن :15
سن اون پسر 21
من نميدونم از کجا شروع کنم ..
منو خواهرهام و مامانم روز پنجشنبه
رفته بوديم اهواز براي خريد لباس
(چون آبادان زياد پاساژنداره )
ما تويه فروشگاه لباسي رفتيم خواهرم ميخواست
از همون فروشگاه يه لباس انتخاب کنه منم خيلي خستم شد از بس که خواهرم داشت به لباس ها نگاه ميکرد، فکر ميکرد که اين لباس خوب هست خوب نيست...؟خستم شد حوصلم سر رفت از بس ک تو فروشگاه بودم.

از فروشگاه اومدم بيرون
داشتم دورو ور فروشگاه قدم ميزدم
روبروم يه پسري داشت باگوشي حرف ميزد وقتي مکالمه اش تموم شد اومد نزديکم يه کاغذ دسش بود بهم گفت بگيرش سرمو اوردم پايين به کاغذ فقط نگاه کردم وسرمو اوردم بالا
پسره بهم گفت بگيرش نترس
منم گرفتمش به محضي که کاغذ رو گرفتم اون بدون اينکه چيزي بگه سريع رفت
توي اون کاغذ ديدم ?شماره ?نوشته
شايد نبايد شماره رو ميگرفتم ولي اين اولين باري بود که کسي بهم شماره ميده و کلا نميدونستم شماره دادن چجوريه:!

شايد اين حرفو بزنم بگيد اعتماد به نفسم پايينه ولي معمولا پسرا به دختراي خوشگل وخوشتيب شماره ميدن...
همون پنجشنبه شبش اومديم خونه
شنبه بعد از اينکه امتحانم رودادم رفتم يه کارت شارژخريدم
(چون خيلي وقت بود که از خطم استفاده نکرده بودم خطم مسدود شده بود)
باهمراه اول تماس گرفتم و مشکل خطم حل شد
من گوشي ندارم ولي سيم کارت دارم
گفتم شايد منتظر تماسم باشه
گوشي مامانم رو برداشتم وبه پسره زنگ زدم گفت شما؟گفتم من هموني هستم که بهم شماره دادي گفت کي شماره دادم؟
قطش کردم گفتم نکنه شماره ي يکي ديگه رو بهم داده؟
براش فرستادم ببخشيد فکر کنم شماره رو اشتباه وارد کردم
ولي بعد از چند تا اس ام اس فهميدم که شماره رو درست وارد کردم

براش فرستادم وقتي که شماره رو دادي گفتي بگيرش نترس؟
فکرکردي من از چي ميترسم؟
برام فرستاد گفتم چون شايد سنت کمه بترسي شماره روبگيري
گفتم بهم ميخوره چند سالم باشه؟گفت 15سال
بعد ازم پرسيد اسمت چيه گفتم شبنم
گفت اسم منم عباسه دوست دارم همه حرفامون راست باشه دروغ نگيم به هم نظرت چيه؟.
....
ازش پرسيدم چي شد ک تصميم گرفتي بهم شماره رو بدي؟
گفت هيچي داشتم رد ميشدم که شماره دادم
ولي يه دفعه ديگه بهم اس داد:
از رو قصد اومدي بيرون مغازه که بهت شماره بدم؟?؟?؟

آخرين دفعه اي که بهم اس داديم يکشنبه يادوشنبه بود
(که به احتمال بيشتريکشنبه بود)
گفت چرا گوشيت رو خاموش ميکني بدم مياد
بهش گفتم اين گوشي من نيست ولي سيم کارتمه
گوشيموتهران دزديدن (اين قسمت رو راست گفتم)
پيام بعدي براش فرستادم:
مانميتونيم به هم اس بديم
گفت چرا نميتونيم؟
گفتم اگه صاحب گوشي بفهمه گوشيش رو بر ميدارم خيلي بد ميشه
و...
خط رو از تو گوشي دراوردم
وگوشي رو گذاشتم سر جاش
از اون روز تاحالايادم نيست خطم رو کجا گذاشتم و همش حواسم جايي نيست جز اينکه خطم کجاست واو به آخرين اس ام اسم چه جوابي داد ؟
من عادت ددارم ظهرا بخوابم ولي از اين اتقاق تاحالا اصلا ظهرا خوابم نميبره[تعجب]و شب ها همش قبل از خواب ميچرخه توي ذهنم
حتي درسمونميخونم اگه هم بخونم حواسم به اينه حواسم به درسم نيست[ناراحت]
هر جايي که خطم رو معمولا ميذارم گشتم ولي پيداش نکردم[تشويش]
البته مطمئنم توي خونه است و بزودي پيدا ميشه ولي نميخوام اينقدر به سيم کارت و اون پسره فکر کنم? ?
---------------------------------------------------------------------------------------------------
[گل]?
ممنون از اينکه به مشکلات ما پاسخ ميدهيد
***************
من نميدونم اين پسره نظرش درمورد من چيه و تاکي ميخواد بامن دوست باشه؟
?????

بعضي وقتا من به اون يه اس ام اس هايي دادم که منظورم اين بود که بهتره ديگه بهم اس نده و زنگ نزنه(مثل? :ما نميتونيم به هم اس بديم)
ولي اون انگار نميخواد اينجوري باشه
اون وقتي که فهميد من آباداني هستم بهم گفت [تعجب]که اه چه بد شد مانميتونيم همديگه رو ببينيم؟
تو اين روزا نمياي اهواز همو ببينيم؟
من شنيده بودم 99درصد دخترا براي ازدواج با پسرا
و99درصدپسرا بيخودي بادخترا دوست ميشن
ولي من از اولين باري که با اولين پسر دوست شدم فقط براي دوستي با اون دوست شدم

بازدید: 2836 از گروه : نگرانی

من ١٤سالمه و واقعا از مامانم متنفرم و هیچ حسی بهش ندارم مامانم خیلی حسوده خیلی بهم فحش میده و خیلی منو میزنه همروباهام بد کرده بابام خاله هام وووووو
فقط مرگ میتونه منو نجات بده

بازدید: 2618 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

مامانم سرم داد میزنه منم ۱۶ سالمه وخیلی ترسوهستم.همه حقمومیخورن

بازدید: 2548 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

تبلیغات در سوال و جواب

آخرین جواب ها با این برچسب

امم خب مامانتو بکش یا از خونه فرار کن برو یه جای دیگه مامان منم تقریبا همینطوری منم ۱٠ سالمه زمان: 2 تیر ماه 1402 ساعت: 19:56 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
سرتو بزار زمین بمیر زمان: 7 خرداد ماه 1402 ساعت: 15:49 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
زمان: 29 خرداد ماه 1401 ساعت: 12:30 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

امم خب مامانتو بکش یا از خونه فرار کن برو یه جای دیگه مامان منم تقریبا همینطوری منم ۱٠ سالمه

زمان: 2 تیر ماه 1402 ساعت: 19:56 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

سرتو بزار زمین بمیر

زمان: 7 خرداد ماه 1402 ساعت: 15:49 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

زمان: 29 خرداد ماه 1401 ساعت: 12:30 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

سوال و جواب ها با برچسب مامانم

بازدید: 2836 از گروه : نگرانی

بازدید: 2618 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

بازدید: 2313 از گروه : جوانان و ارتباطات

مامانم سرم داد میزنه منم ۱۶ سالمه وخیلی ترسوهستم.همه حقمومیخورن

بازدید: 2548 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

سلام خسته نباشيد سن :15 سن اون پسر 21 من نميدونم از کجا شروع کنم .. منو خواهرهام و مامانم روز پنجشنبه رفته بوديم اهواز براي خريد لباس (چون آبادان زياد پاساژنداره ) ما تويه فروشگاه لباسي رفتيم خواهرم ميخواست از همون فروشگاه يه لباس انتخاب کنه منم خيلي خستم شد از بس که خواهرم داشت به لباس ها نگاه ميکرد، فکر ميکرد که اين لباس خوب هست خوب نيست...؟خستم شد حوصلم سر رفت از بس ک تو فروشگاه بودم. از فروشگاه اومدم بيرون داشتم دورو ور فروشگاه قدم ميزدم روبروم يه پسري داشت باگوشي حرف ميزد وقتي مکالمه اش تموم شد اومد نزديکم يه کاغذ دسش بود بهم گفت بگيرش سرمو اوردم پايين به کاغذ فقط نگاه کردم وسرمو اوردم بالا پسره بهم گفت بگيرش نترس منم گرفتمش به محضي که کاغذ رو گرفتم اون بدون اينکه چيزي بگه سريع رفت توي اون کاغذ ديدم ?شماره ?نوشته شايد نبايد شماره رو ميگرفتم ولي اين اولين باري بود که کسي بهم شماره ميده و کلا نميدونستم شماره دادن چجوريه:! شايد اين حرفو بزنم بگيد اعتماد به نفسم پايينه ولي معمولا پسرا به دختراي خوشگل وخوشتيب شماره ميدن... همون پنجشنبه شبش اومديم خونه شنبه بعد از اينکه امتحانم رودادم رفتم يه کارت شارژخريدم (چون خيلي وقت بود که از خطم استفاده نکرده بودم خطم مسدود شده بود) باهمراه اول تماس گرفتم و مشکل خطم حل شد من گوشي ندارم ولي سيم کارت دارم گفتم شايد منتظر تماسم باشه گوشي مامانم رو برداشتم وبه پسره زنگ زدم گفت شما؟گفتم من هموني هستم که بهم شماره دادي گفت کي شماره دادم؟ قطش کردم گفتم نکنه شماره ي يکي ديگه رو بهم داده؟ براش فرستادم ببخشيد فکر کنم شماره رو اشتباه وارد کردم ولي بعد از چند تا اس ام اس فهميدم که شماره رو درست وارد کردم براش فرستادم وقتي که شماره رو دادي گفتي بگيرش نترس؟ فکرکردي من از چي ميترسم؟ برام فرستاد گفتم چون شايد سنت کمه بترسي شماره روبگيري گفتم بهم ميخوره چند سالم باشه؟گفت 15سال بعد ازم پرسيد اسمت چيه گفتم شبنم گفت اسم منم عباسه دوست دارم همه حرفامون راست باشه دروغ نگيم به هم نظرت چيه؟. .... ازش پرسيدم چي شد ک تصميم گرفتي بهم شماره رو بدي؟ گفت هيچي داشتم رد ميشدم که شماره دادم ولي يه دفعه ديگه بهم اس داد: از رو قصد اومدي بيرون مغازه که بهت شماره بدم؟?؟?؟ آخرين دفعه اي که بهم اس داديم يکشنبه يادوشنبه بود (که به احتمال بيشتريکشنبه بود) گفت چرا گوشيت رو خاموش ميکني بدم مياد بهش گفتم اين گوشي من نيست ولي سيم کارتمه گوشيموتهران دزديدن (اين قسمت رو راست گفتم) پيام بعدي براش فرستادم: مانميتونيم به هم اس بديم گفت چرا نميتونيم؟ گفتم اگه صاحب گوشي بفهمه گوشيش رو بر ميدارم خيلي بد ميشه و... خط رو از تو گوشي دراوردم وگوشي رو گذاشتم سر جاش از اون روز تاحالايادم نيست خطم رو کجا گذاشتم و همش حواسم جايي نيست جز اينکه خطم کجاست واو به آخرين اس ام اسم چه جوابي داد ؟ من عادت ددارم ظهرا بخوابم ولي از اين اتقاق تاحالا اصلا ظهرا خوابم نميبره[تعجب]و شب ها همش قبل از خواب ميچرخه توي ذهنم حتي درسمونميخونم اگه هم بخونم حواسم به اينه حواسم به درسم نيست[ناراحت] هر جايي که خطم رو معمولا ميذارم گشتم ولي پيداش نکردم[تشويش] البته مطمئنم توي خونه است و بزودي پيدا ميشه ولي نميخوام اينقدر به سيم کارت و اون پسره فکر کنم? ? --------------------------------------------------------------------------------------------------- [گل]? ممنون از اينکه به مشکلات ما پاسخ ميدهيد *************** من نميدونم اين پسره نظرش درمورد من چيه و تاکي ميخواد بامن دوست باشه؟ ????? بعضي وقتا من به اون يه اس ام اس هايي دادم که منظورم اين بود که بهتره ديگه بهم اس نده و زنگ نزنه(مثل? :ما نميتونيم به هم اس بديم) ولي اون انگار نميخواد اينجوري باشه اون وقتي که فهميد من آباداني هستم بهم گفت [تعجب]که اه چه بد شد مانميتونيم همديگه رو ببينيم؟ تو اين روزا نمياي اهواز همو ببينيم؟ من شنيده بودم 99درصد دخترا براي ازدواج با پسرا و99درصدپسرا بيخودي بادخترا دوست ميشن ولي من از اولين باري که با اولين پسر دوست شدم فقط براي دوستي با اون دوست شدم بازدید: 2836 از گروه : نگرانی
من ١٤سالمه و واقعا از مامانم متنفرم و هیچ حسی بهش ندارم مامانم خیلی حسوده خیلی بهم فحش میده و خیلی منو میزنه همروباهام بد کرده بابام خاله هام وووووو فقط مرگ میتونه منو نجات بده بازدید: 2618 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
مامانم سرم داد میزنه منم ۱۶ سالمه وخیلی ترسوهستم.همه حقمومیخورن بازدید: 2548 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی
مامانم وقتی از بیرون میاد خونه همش نق میزنه چرا این کارو نکردی اون کارو میکردی. تو دیگه خانوم شدی. هر کاری ک خودش دوس نداره رو میده من انجام بدم. هدفش این نیس که من یاد بگیرم. نمیتونم تحملش کنم. همه رفتاراشو عیب و ایراد میبینم. بازدید: 2313 از گروه : جوانان و ارتباطات

بازدید: 2836 از گروه : نگرانی

بازدید: 2618 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

مامانم سرم داد میزنه منم ۱۶ سالمه وخیلی ترسوهستم.همه حقمومیخورن

بازدید: 2548 از گروه : سایر سوال و جواب های زندگی

بازدید: 2313 از گروه : جوانان و ارتباطات

منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

کلیم الله به چه معنایت چرا به حضرت موسی کلیم الله میگفتند بازدید: 75 از گروه : دینی و مذهبی
متن روی کیک تولد برای مادرم می خوام، چی پیشنهاد میدین؟ بازدید: 2102 از گروه : جالب
فیلم زنی که دست پسر نوجوان را میگیرد و به خانه می آورد و از دست او کمی اعصبانی است و بلافاصله باهم لب میگیرند و زن دوربین فیلم برداری را میگیرد و با پسر به اتاق میروند بازدید: 31 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
با عرض سلام و خسته نباشید یه راهنمایی از شما میخواستم من یک دختر 18ساله هستم من باید یه مدت برای پروژم یه اداره میرفتم عاشق یکی از کارمندای اونجا شدم معلوم بود اونم از من خوشش میاد ولی ازم خواستگاری نکرد دیگه هم نمیبینمش الان 1 ساله هر چی دعا میکنم خدا اونو همسر ایندم قرار بده هنوز دعام مستجاب نشده من قبلا نماز نمیخوندم حجابمو رعایت نمیکردم غیبت میکردم ولی برای رسیدن به اون اقا یه دفعه متحول شدم بخاطر اینکه خدا دعامو مستجاب کنه نمازمو اول وقت میخونم حجابمو رعایت میکنم غیبت نمیکنم خیلی افسرده شدم اصلا اون اقا از ذهنم بیرون نمیره اصلا نمیتونم به این فکر کنم کسی بجز من همسر اونه ادرسشم از محل کارش پیدا کردم هر چند وقت یه بار میرم جلو درشون خونشونو میبینم بدترم میشم شمارشم دارم ولی میترسم بهش زنگ بزنم خدا خوشش نیاد دعامو مستجاب نکنه دیگه دوست ندارم با خانوادم برم بیرون هر وقت میرم بیرون دورو برم را نگاه میکنم ببینم او را میبینم یا نه دوست دارم یه همدم داشته باشم اهل دوست و رفیقم زیاد نیستم به نظر شما همسر هرکس پیشانی نوشتشه و نمیتوان تغییر داد یا نه؟ خواهشا نگید فراموشش کن اصلا نمیتونم،تو رو خدا راهنماییم کنید خیلی دعام کنید.ممنون بازدید: 4773 از گروه : ازدواج
سلام چندسال پیش فیلم سینمایی خارجی رنگی قدیمی دیدم که سخت بدنبالش هستم ، موضوع اینه که مرد و زنی که عاشق هم شدند و ازدواج کردند در ماه عسلشان متوجه میشوند که خانومه بیماری لاعلاج داره و پس از چند جلسه ویزیت ، دکترها میگن دو ماه بیشتر زنده نمی مانه یا دوماه بذار براش خوش بگذره یا باید منجمدش کنند تا هر زمانی که راه علاجش پیدا بشه ، خلاصه بعد از چهل سال بعد راه علاجش پیدا میشه مرد که پیر شده بود پس از عمل دختره که جوان مانده بود وقتی میره نمی شناستش و...... ؛ بازدید: 3036 از گروه : فیلم های سینمایی
سریال کره ای که دختره خیلی زشته و میخواسته بره دوست دوران بچگیش رو ببینه بعد از سالها ولی چون اعتماد به نفس نداشت دوستش رو فرستاد بازدید: 86 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
درصد بروز خطا و ناموفق بودن عمل فیلر لب چقدر است؟ بازدید: 651 از گروه : آرایش صورت
یک داروخانه آنلاین برای که پشتیبانی داشته باشه. معرفی کنید. بازدید: 881 از گروه : سوالات گوناگون
اسم فیلم ترسناکی که توش چند تا دختر و پسر بودن رفتند به یه جای تفریحی بعد اونجا اتفاق بدی برایشان افتاد و سگ ابی وحشی وجود داشت که همه شونو خوردند بازدید: 43 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
کامپیوترم به روز و جدید هست قبلا میشد ولی جدیدن نمیتونم رندر بگیرم ایراد از چیه بازدید: 38 از گروه : کامپیوتر
مراحل دریافت پروانه كسب و پیشه چیست؟ بازدید: 3396 از گروه : سوالات گوناگون
جویا چند تا فیلم‌های عاشقانه کره‌ای رو برای من دوبله فارسی باشه رو برای من بگو بازدید: 49 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلم کره‌ای دختری که بین گروهی از خلاف‌کارها مجبور به تمرین بکس هست بازدید: 73 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
سلام سایت خوب برای دانلودکتاب و جزوه دانشگاهی معرفی کنید بازدید: 2194 از گروه : سایر سوال و جواب های دانشگاهی
سریال کره ای که دختره طبق وصیت مادرش روز خاکسپاریش از بادیگاردش خواسگاری میکنه تا اینکه... بازدید: 124 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

کلیم الله به چه معنایت چرا به حضرت موسی کلیم الله میگفتند

بازدید: 75 از گروه : دینی و مذهبی

متن روی کیک تولد برای مادرم می خوام، چی پیشنهاد میدین؟

بازدید: 2102 از گروه : جالب

فیلم زنی که دست پسر نوجوان را میگیرد و به خانه می آورد و از دست او کمی اعصبانی است و بلافاصله باهم لب میگیرند و زن دوربین فیلم برداری را میگیرد و با پسر به اتاق میروند

بازدید: 31 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

با عرض سلام و خسته نباشید یه راهنمایی از شما میخواستم من یک دختر 18ساله هستم من باید یه مدت برای پروژم یه اداره میرفتم عاشق یکی از کارمندای اونجا شدم معلوم بود اونم از من خوشش میاد ولی ازم خواستگاری نکرد دیگه هم نمیبینمش الان 1 ساله هر چی دعا میکنم خدا اونو همسر ایندم قرار بده هنوز دعام مستجاب نشده من قبلا نماز نمیخوندم حجابمو رعایت نمیکردم غیبت میکردم ولی برای رسیدن به اون اقا یه دفعه متحول شدم بخاطر اینکه خدا دعامو مستجاب کنه نمازمو اول وقت میخونم حجابمو رعایت میکنم غیبت نمیکنم خیلی افسرده شدم اصلا اون اقا از ذهنم بیرون نمیره اصلا نمیتونم به این فکر کنم کسی بجز من همسر اونه ادرسشم از محل کارش پیدا کردم هر چند وقت یه بار میرم جلو درشون خونشونو میبینم بدترم میشم شمارشم دارم ولی میترسم بهش زنگ بزنم خدا خوشش نیاد دعامو مستجاب نکنه دیگه دوست ندارم با خانوادم برم بیرون هر وقت میرم بیرون دورو برم را نگاه میکنم ببینم او را میبینم یا نه دوست دارم یه همدم داشته باشم اهل دوست و رفیقم زیاد نیستم به نظر شما همسر هرکس پیشانی نوشتشه و نمیتوان تغییر داد یا نه؟ خواهشا نگید فراموشش کن اصلا نمیتونم،تو رو خدا راهنماییم کنید خیلی دعام کنید.ممنون

بازدید: 4773 از گروه : ازدواج

سلام چندسال پیش فیلم سینمایی خارجی رنگی قدیمی دیدم که سخت بدنبالش هستم ، موضوع اینه که مرد و زنی که عاشق هم شدند و ازدواج کردند در ماه عسلشان متوجه میشوند که خانومه بیماری لاعلاج داره و پس از چند جلسه ویزیت ، دکترها میگن دو ماه بیشتر زنده نمی مانه یا دوماه بذار براش خوش بگذره یا باید منجمدش کنند تا هر زمانی که راه علاجش پیدا بشه ، خلاصه بعد از چهل سال بعد راه علاجش پیدا میشه مرد که پیر شده بود پس از عمل دختره که جوان مانده بود وقتی میره نمی شناستش و...... ؛

بازدید: 3036 از گروه : فیلم های سینمایی

سریال کره ای که دختره خیلی زشته و میخواسته بره دوست دوران بچگیش رو ببینه بعد از سالها ولی چون اعتماد به نفس نداشت دوستش رو فرستاد

بازدید: 86 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال