سوال و جواب ها با برچسب مدت زمان آزمون GRE


برچسب "مدت زمان آزمون GRE" به مدت زمان کلی آزمون GRE اشاره دارد. زمان آزمون GRE به طور کلی حدود 3 ساعت و 45 دقیقه است که شامل بخش‌های تحلیل عددی، تحلیل کلامی و نوشتاری می‌شود. این زمان شامل مراحل آماده‌سازی، توزیع سوالات و پاسخگویی به آن‌ها است. شناخت مدت زمان آزمون GRE برای داوطلبان مفید است تا بتوانند برنامه‌ریزی مناسبی برای پاسخگویی به سوالات و مدت زمان لازم برای هر بخش را در نظر بگیرند. این برچسب می‌تواند اطلاعات مفیدی را در خصوص زمان‌بندی و استراتژی‌های آزمون GRE ارائه دهد و برای بررسی و گفتگو درباره موضوعات مرتبط با این آزمون اهمیت داشته باشد.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره مدت زمان آزمون GRE سوال بپرس!



چند سوال تصادفی

سلام من در حال حاظر ترم 2 کارشناسی نرم افزار هستم و در مورد تصمیم برای ادامه در مقطع ارشد نیاز به راهنمایی دارم .

من علاقه ی شدیدی به این رشته دارم ولی متاسفانه وجود بعضی از دروس بی کاربرد که باعث میشه بجای وقت گذاشتن روی مسائل کاربردی تر ذهن خودمون را درگیر مطالبی کنیم که به دردمون نمیخوره باعث شده علاقه ام کم بشه و برای ادامه ی تحصیل تردید دارم .

من در اوقات فراغت و بی کاری سراغ یادگیری مطالب مورد نیاز بازار کار و برنامه نویسی میرم و مسائل کاربردی را دنبال میکنم و خیلی بهشون علاقه دارم ولی حجم برخی دروس بی ارزش که فقط باید پاس بشن باعث شده به ادامه ی تحصیل بی رغبت بشم .

البته بعضی دروس هم که خیلی کاربردی هستن را بهشون اهمیت میدم و سعی میکنم با نمره ی عالی پاس کنم مثل دروس اصول مهندسی نرم افزار - هوش مصنوعی - پایگاه داده و این چنین دروس که خیلی به درد میخورن .

آیا توی کارشناسی ارشد هم همین اوضاع هست و بجای پرداختن به مباحث کاربردی و با ارزش باید وقت و ذهنمون را درگیر پاس کردن درسهای بیهوده کنیم ؟

آیا ادامه ی تحصیل در مقطع ارشذ را پیشنهاد میکنید ؟
سلام وقت بخیر مستقیم میرم سر مطلب ۱۶ سالی در سن کم عاشق یه پسری شدم که به خانوادم حرف منو زد میخواستم که به دلیل شرایطش خانوادم حاظر به ازدواج ما نشدن و بعد به سربازی رفت ولی اجازه بهش دادن که اگه شرایطو بجا اورد میتونه بیاد خواستگاری و گذاشتن با هم چت کنیم یک سالو خوردی که خدمت سربازی بود در ارتباط بودیم و من دور از چشم مادر پدرم میرفتم موقع های میومد مرخصی میرفتم کنارش به من دست نمیزد هنیشه کنار هم با هم صحبت میکردیم که بعد از مدت ها یبار که دیدار کردیم همو دست منو گرفت در همین حدا بیشتر نبود ولی بازم همیشه مرخصی که میومد تا زمان مرخصیش هر روز میومد کنار خانوادم باهاشون صحبت میکرد همچنان همو میخواستیم مدتی گذشت که خدمت بود با من سرد شد رفتارش عوض شدقبلش به حدی همو میخواستیم که خیلیا خبر داشت تو شهر شهرمون کوچیکه توشهر پیچیده بود که ما همو چجوری میخواییم یهو رفت پرونده منو بست خیلی اذیت شد عذاب کشیدم برای یک ماه رفت ولی از دور حواسش بهم بود خبر بهم میرسید بعد یک ماه برگشت و گفت فقط خانوادت خبر داشته باشن برای دوسه روزی صبر کردم باهاش در ارتباط شدم حس خشم توم زیاد بود حس  بهش گفتم نمیخوامت ۴ ماه از زندگیش رفتم برای همیشه تا که دستش بد شکستو عمل جراحی کرد اون موقع بهش پیام دادم که چی شده اشتی کردی به مدت چند روز اون ادم عوض نشده بود رفتارش با من منو اذیت میکرد حالمو بد میکرد ازارم میداد کاری کرد که خانوادم رو من دست بلند کردن م اینبار من محکم رفتم چند ماهی گذشت بهدمن خواستگار اومد و متوجه شده بود بهش خبر رسیده بود که مورد تایید منم قرار گرفته پیام داد کلی حرف زدو من با سنگینی کامل جوابشو میدادم که ما بدرد هم نمیخوریم بعد از اون هفته ای یبار پیام میداد در مورد خواستگارم حرف میزد به بهونه های مختلف که باهام دعوا بگیره دیگه چند ماهی گذشت  خیلی پشیمون که چرا اونکارو کرد خانوادم دست رو من بلند کنن معذرت خواهی چند دیدن بار برای بر گشت به زنگیم که یهو دلم خواست یه فرصت دوباره بدم و دادم خیلی عوض شده بود بهش گفتم بزار به خانوادم بگم در ارتباطیم گفت تا زمانی شرایطشون بجا نیوردم ن ننگو  پنهونی ولی خواهر برادر عروس داماد خودشون خبر داشتن ما باهمیم یه گروه زده بود که باداونام در ارتباط شده بودم ولی خبر نداشتم مادر پدرش خبر ندارن به هر حال دیگه باهم در ارتباط شدیم خیلی تغییر کرده بود خوب شده بود تا که دیدم یروز رفته بود تهران لایو گرفته بود صدا دختر میمد بهش گفتم اینا کین گفت اجیام باهاش دعوا گرفتم و...قرار شد همو از نزدیک ببینیم باهم صحبت کنیم گفت بیا خونه منم طبق معمول با خیال جمع رفتم منو گرفت تو بغل دراز کشید بهم گفت تو که حساس نبودی خودت میگفتی اشکال نداره تو باشگاه با دخترا کار کنیو از این حرفا منم بهش گفتم من گفتم کار کنی نگفتم اجی داشته باشی در ارتباط بشی باهاشون همینو گفتم داستان تغییر یه اتفاقی افتاد که به خواست خودم نبود بعدش خیلی وحشتناک بود برام اون اتفاق که ازش توقع نداشتم ولی بازم باهم خوب بودیم ولی نگفت قید خواهرامو میزنمو اینا من بعد اون اتفاق خیلی گریه کردم ولی قرار بود زمانی به من دست بزنه دیگه به هیچ دختری دست درازی نکنه سر قضیه اون خواهریا دیگه باهم حرف نزدیم که به تفاهمم نرسیدیم گذشت گذشت رفتم کنار حرف زدیم یروز از من خواست که برم کنارش برای یه اتفاق دیگه منم با میل خودم رفتم چون دوست نداشتم به دخترای دیگه دست بزنه بارم رفتارش خوب بود مدتییی گذشت رفتارش یجوری شد بهم توجه نمیکنه پیامش میدم انلاین میشه جواب نمیده بعضی پیامارو زنگش میزنم خو



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.