سوال و جواب ها با برچسب آنکاهی راز


آنکاهی راز، یک برچسب است که بعنوان یک اصطلاح در زبان فارسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به معنای "راز نداشتن" یا "هیچ‌کس نمی‌داند" است. در این پلتفرم پرسش و پاسخ، این بوسیله برای مواردی استفاده می‌شود که شامل اطلاعات یا مواردی هستند که هنوز آشکار نشده یا به طور کامل درک نشده‌اند و احتمالاً تاکنون بحث و گفتگو کافی درباره آنها صورت نگرفته است. این برچسب می‌تواند به کاربران کمک کند تا پرسش‌های جالب و جدید درباره‌ی موضوعات ناشناخته مطرح کنند و گسترشی به بحث و تبادل نظرهای جدید دهند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره آنکاهی راز سوال بپرس!



چند سوال تصادفی

به نام خدا-با عرض سلام و احترام-آيا با توجه به آئين نامه آموزشي دانشگاه آزاد اسلامي (كه متن اش در اينترنت هست) فصل 14 (فراغت از تحصيل) ماده 72 مورد 1 كه ذيل كرده: به آْن دسته از متقاضيان ورودي سال 76 و بعد كه حداقل 70 واحد درسي دوره را با ميانگين كل 10 و بالاتر در يكي از مقاطع كارشناسي ارشد پيوسته و يا كارشناسي پيوسته گذرانده باشند برابر ماده 68 آيين نامه مدرك كارداني در رشته، اعطا خواهد شد. و همچنين تبصره اي در ذيل همين مورد آمده است كه: صدور مدرك كارداني حسب تقاضاي دانشجو و صرف نظر از وجود دوره كارداني مصوب در آن رشته ، يا مجري بودن واحد دانشگاهي دانشگاه صادر كننده صورت مي گيرد . كسي كه الان دانشجوي رشته مهندسي عمران دانشگاه آزاد هست و حداقل 70 واحد گذرانده باز هم ميگويم با توجه به آئين نامه آموزشي خودشان كه گفتم، آن دانشجو ميتواند درخواست مدرك كارداني عمران كند؟ آيا مدرك طبق آئين نامه باز معادل محسوب ميشود؟ (ممنون ميشوم از محضرتان كه لطفاً برايم جواب را تشريح كنيد)
سلام.من در رابطه با یکی از نزدیکترین فرد زندگیم سوالی دارم.اون یه خانوم جوونه که خیلیییی برام مهمه حالش.در کودکی سابقه حس کردن یه موجود خیالی رو داشته که به اسم صداش میکرده با پی گیری خانواده متوجه شدن که این مسئله برای بچه های تو اون سن و سال طبیعیه.ماباهم خیلی راحتیم واسه همین مشکلاتشو باهام درمیون میزاره.پارسال بود که میگفت خیلی میترسم.وقتی ازش پرسیدم از چی؟ میگفت حس میکنم یکی پیشمه یکی پشت سرمه خیلی میترسم و اینا.یروز بهم گفت اون موجود وحشتناک هی ازم میخواد که مثلا خودمو از پله ها بندازم پایین هی اینو بهم میگه منم هربار به تو فک میکنم که دوست دارم و اینکارو نمیکنم.نگران کننده بود سعی کردم کنارش باشم حرفاشو بهم بزنه تا بعد یه مدت یادش رفت اما الان دوباره برگشته اون حس هاش.دیشب دوباره بهم گفت خیلی میترسم با اینکه تنها نبود تو خونه اما باز میترسد میگفت فک میکنم یه موجود وحشتناک تو خونست حتی از ترس نمیتونست بخوابه یا حتی گریش گرفت.زنگ زد که امروز یکی بیاد پیشش بمونه که کمتر بترسه.حس میکنم حالش خوب نیس.نمیدونم چیکار کنم؟ میترسم اتفاقی بیوفته لطفا کمکم کنید بتونم واسش کاری کنم قبل از اینکه اتفاق ناخوشایندی پیش بیاد.هرچی سریع تر منتظر پاسخ شما هستم.خیلی ممنون



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.