سوالات با برچسب تناقضی


01

سوال


01

جواب

آخرین جواب ها با این برچسب
1- استفاده از آلات موسیقی و ابزار و آلاتی که موجب وهن مذهب شود به اتّفاق همه مراجع حرام است. و عزاداری اصیل و خالصانه را تحت الشعاع قرار داده و در دراز مدت باعث آسیب های جدّی به عزاداری خواهد شد. 2- هیچ مزیتّی در استفاده از این آلات و امثال آن وجود ندارد. علاوه بر آن ،چهره عزاداری ها و عزاداران را تخریب می کند. شمایلی که هیچ دلیلی بر صحّت انتساب آن به معصومین (ع) وجود ندارد. و استفاده از شمایل ذهنی و ساختگی از چهره امام حسین (ع) و ابوالفضل (ع) می تواند آسیب های جدی به شخصیت آن زد. قرآن کریم که می گوید حق ندارید قرآن را با لحن اهل فسق بخوانید قطعا اجازه نمی دهد از آهنگهاي حرام و آلات موسیقی در عزاداریها استفاده شود برای جلوگیری از این آلات در عزاداریها بایستی برنامه ریزی همه جانبه فرهنگی، فکری و قانونی انجام شود. 3- استفاده از این آلات ریشه در تاریخ دینی ما ندارد بلکه به مرور زمان این آلات و ادوات وارد عزاداریها گردیده است و نوعی بدعت و انحراف محسوب می شود. 4-استفاده از این آلات که باعث صلب آرامش مردم می شود و موجب آزار و اذیت دیگران می گردد از نظر دین مردود است . در منطق امام حسین (ع) آزار و اذیت برهم زدن آرامش دیگران جایگاهی ندارد، کسانی که مدعی عشق به حضرت اباعبدا... الحسین (ع) هستند نمی توانند خارج از اندیشه و سیره حسینی حرکت کنند. کدام منطقی می پذیرد که ما به قصد عزاداری ابا عبدا...الحسین (ع) موجبات آزار و اذیت کسانی را فراهم کنیم که آلودگی صوتی برای سلامت آنها ضرر دارد. کدام منطقی می پذیرد که به بهانه انجام یک مناسك آیین، زندگی مردم را به خطر بیاندازیم. عزاداری سنّتی که با دسته روی و سینه زنی و زنجیر زنی( بدون استفاده از آلات موسیقی و علم و كتل و حضور در مساجد و ذکر مصیبت و مهمتر از همه با بیان احکام و معارف دینی وماهیت و فلسفه قیام حسینی و پیامها و درسها و عبرت های عاشورا همراه است هیچ تناقضی با با زندگی مدرن ندارد. آنچه که با زندگی مدرن تناقض دارد استفاده از آلات موسیقی طبل ها و شیپور ها و بلند گوهای بسیار قوی که آلودگی صوتی را ایجاد می کند و آرامش را در مسیر ها به هم می ریزد.

سوال و جواب ها با برچسب تناقضی





چند سوال تصادفی

سلام
خواهشا کمکم کنین
دو سال پیش توی دانشگاه با پسری به اسم سینا اشنا شدم.ازم خواستگاری کرد.یک جلسه هم با مادرش اومدن و من و مادرم و دیدن.یعنی خواستگاری خیلی رسمی انجام نشد.قرار گذاشتیم تا پایان درسمون صبر کنیم و با هم در ارتباط باشیم تا هم همدیگه رو بهتر بشناسیم هم شرایط ازدواج سینا درست بشه.
توی این مدت رابطمون خیلی خیلی صمیمی شد.
سینا دو سال از من کوچیکتره.
بعد یه مدت دیدم یکم تعادل عصبی نداره.کاراش و رفتاراش برام خیلی زننده شد. تا رفتارم باهاش سرد شد شروع کرد به اذیت کردن من و تهدید کردنم.
تصمیم گرفتم ازش جداش م.ولی مخالفت کرد.گفت اگه بخوای از من جدا شی ابروت و پیش خانوادت میبرم. منم اهمیتی به این حرفش ندادم.چند روزی باهاش حرف نزدم و جوابش و ندادم.هی تهدید کرد.تا اینکه یه روز اومد دم خونمون و با مادرم دعواش شد.و یه سری حرفا به مامانم در مورد رابطمون زد. مامانم و توی مرز سکته انداخت. منم برای اینکه ادامه نده و ابروم پیش خانوادم نره بهش قول دادم که باهاش ازدواج میکنم به شرطی که ابروم و نبره. ازش به شدت متنفرم... حالم از دیدنشم بهم میخوره... الان یه خواستگار خوب دارم.خیلی دلم میخواد بهش جواب مثبت بدم. ولی از سینا خیلی میترسم. چی کار کنم؟؟؟؟ قبول هم نمیکنه که بریم پیش مشاور



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.