سوال و جواب ها با برچسب دلبسته شدم و


تگ "دلبسته شدم" به سوالات و مواردی اشاره دارد که در آن‌ها فرد به چیزی یا شخصی احساس علاقه یا عشق کرده است و احساس دلبستگی، محبت، یا علاقه عمیق نسبت به موضوع مورد بحث است. این تگ می‌تواند شامل مواردی از جمله شعرها، داستان‌ها، تجربیات شخصی، مشاوره‌ها یا سوالاتی در زمینه روابط و عشق باشد. این تگ می‌تواند به کاربران کمک کند تا در مورد احساسات عمیق خود صحبت کنند، نکاتی راجع به روابط شخصی و عاطفی بیان کنند و از تجربیات دیگران یاد بگیرند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره دلبسته شدم و سوال بپرس!



سلام دختری هستم 28 ساله که پدر و مادرم را در کودکی از دست دادم و زندگیمو در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ پدر . مادری گذراندم . وقتی سنم بالا رفت در دانشگاه با شخصی آشنا شدم اوائل خوب بودیم ولی بدلایلی که او همیشه شکاک بود ازش جدا شدم . بعدا بعضی از اقوام مثل شوهر عمه ها و بعضی دیگر میخواستند ازم سوء استفاده کنند و بناچار با شخصی که دلم نمی خواست مجبور به ازدواج شدم ولی او در همان اوایل شروع کرد به خیانت کردن به من و جلو چشمهای خودم با خیلی از ذخترها رابطه برقرار میکرد و میکنه . از نظر سنی هم 10 سال از من بزرگتره و این ازدواج رو بنا بدلایلی که تحت فشار خانواده بخصوص مادر بزرگ پدری و مادر جونم بودم انجام دادم . بعد از اینکه مشاهده کردم داره بهم خیانت میکنه با هم دعواهای زیادی داشتم و او به من گفت که من با تو ازدواج نمیکنم ولی بزار تا پدرم که سن بالایی داره فوت کنه و من صاحب میراثش بشم و به تو هم کاری ندارم . بعد اسمتو از شناسنامه ام پاک میکنم . منم برای اینکه تو خانواده چیزی بهم نگویند این نظرشو پذیرفتم و در عید امسال هم رسمس عقد کردیم . اما بعد از اینکه توافق کردیم که به من کاری نداشته باشه و حتی فقط به صورت صوری به هم در جمع هستیم . بین صحبتها و رسمی شدن با فردی آشنا شدم که خیلی بهش بدلایل مختلف دلبسته شدم و شرایط من را هم پذیرفته که بعد از رفع مشکلم با فرد قبلی با هم ازدواج کنیم . البته من اوائل این موضوع را از این فرد پنهان کردم ولی بعدا چون فهمید برایش توضیح دادم . اوایل او نارحتیهای زیادی داشت ومیگفت از اینکه این کار اجباری رو انجتم داده ای ناراحت نیست ولی از اینکه ازش پنهان کرده بودم ناراحت بود .
ولی بلاخره قبول کرده که تا شرایط من با اون فرد قطع بشود . این فرد هم برای اینکه با من مشکل نداشته باشه به طریقی رابطه محرمیت را با من از طریق باسلامی حل .
حالا من مانده ام که اگر اون فردی که اسم من در شناسنامه اش وجود داره زیر قولش بزنه و بخواد منو اذیت کنه این آزارم میده که این فرد دومم که خیلی خیلی دوستش دارم و اون هم دوستم داره را از دست بدم . خواهش میکنم اگر میتوانید به من کمک کنید که چیکار کنم .
سلام دختری هستم 28 ساله که پدر و مادرم را در کودکی از دست دادم و زندگیمو در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ پدر . مادری گذراندم . وقتی سنم بالا رفت در دانشگاه با شخصی آشنا شدم اوائل خوب بودیم ولی بدلایلی که او همیشه شکاک بود ازش جدا شدم . بعدا بعضی از اقوام مثل شوهر عمه ها و بعضی دیگر میخواستند ازم سوء استفاده کنند و بناچار با شخصی که دلم نمی خواست مجبور به ازدواج شدم ولی او در همان اوایل شروع کرد به خیانت کردن به من و جلو چشمهای خودم با خیلی از ذخترها رابطه برقرار میکرد و میکنه . از نظر سنی هم 10 سال از من بزرگتره و این ازدواج رو بنا بدلایلی که تحت فشار خانواده بخصوص مادر بزرگ پدری و مادر جونم بودم انجام دادم . بعد از اینکه مشاهده کردم داره بهم خیانت میکنه با هم دعواهای زیادی داشتم و او به من گفت که من با تو ازدواج نمیکنم ولی بزار تا پدرم که سن بالایی داره فوت کنه و من صاحب میراثش بشم و به تو هم کاری ندارم . بعد اسمتو از شناسنامه ام پاک میکنم . منم برای اینکه تو خانواده چیزی بهم نگویند این نظرشو پذیرفتم و در عید امسال هم رسمس عقد کردیم . اما بعد از اینکه توافق کردیم که به من کاری نداشته باشه و حتی فقط به صورت صوری به هم در جمع هستیم . بین صحبتها و رسمی شدن با فردی آشنا شدم که خیلی بهش بدلایل مختلف دلبسته شدم و شرایط من را هم پذیرفته که بعد از رفع مشکلم با فرد قبلی با هم ازدواج کنیم . البته من اوائل این موضوع را از این فرد پنهان کردم ولی بعدا چون فهمید برایش توضیح دادم . اوایل او نارحتیهای زیادی داشت ومیگفت از اینکه این کار اجباری رو انجتم داده ای ناراحت نیست ولی از اینکه ازش پنهان کرده بودم ناراحت بود .
ولی بلاخره قبول کرده که تا شرایط من با اون فرد قطع بشود . این فرد هم برای اینکه با من مشکل نداشته باشه به طریقی رابطه محرمیت را با من از طریق باسلامی حل .
حالا من مانده ام که اگر اون فردی که اسم من در شناسنامه اش وجود داره زیر قولش بزنه و بخواد منو اذیت کنه این آزارم میده که این فرد دومم که خیلی خیلی دوستش دارم و اون هم دوستم داره را از دست بدم . خواهش میکنم اگر میتوانید به من کمک کنید که چیکار کنم .


چند سوال تصادفی

با سلام. من مدت 1.5 سال هست که با دختری 19 ساله آشنا شده ام که فرزند سوم خانواده و دارای اختلاف سنی زیاد با خواهرها و پدر و مادر خودش هست. من علاقه زیادی بهش دارم و صد در صد قصد ازدواج دارم. مشکل اینجاست که تو هر مساله ای که پیش میاد باید حرف ایشون باشه و اگه غیر ازین باشه خیلی زود عصبانی میشه و از کوره در میره خیلی زودرنجه حتی به اندازه ای که من خیلی باید مواظب حتی صحبت کردن باشم چون کوچکترین چیز باعث رنجشش میشه. خیلی توقع زیادی داره از همه چیز و همه کس و اگه کسی مطابق میلش رفتار نکنه به شدت عصبانی میشه. تمام این موارد رو من با گذشت رد کردم و امیدوار بودم بتونم با این رفتار متوجه اشتباهاتش بکنم و بذارم زمان بگذره و خودش متوجه بشه ولی هنوزم من نمیتونم بهش اشتباهاتشو بگم چون میدونم عصبانی و ناراحت میشه. حتی توی دانشگاهشم در برخورد با دوستان هم جنس هم مشکل داره و همیشه ازین شکایت میکنه که دوست بامعرفتی نداره و هیچکس نیست که خالص درکش کنه. من به شدت میخام کمکش کنم چون جزعی از آیندم میدونم ایشون رو. میخاستم ازتون کمک بخام که چطوری میتونم باهاش رفتار کنم تا این مشکلاتش که حتی خودشم به شدت آزار میده رو حل کنه. ممنون از راهنماییتون



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.