پرسش و پاسخ ، سوال و جواب فارسی
یاد بگیر و پول دربیار: آموزش رایگان Html Asp.net Wordpress

سوالات با برچسب تعجب


10

سوال

11

جواب

ابر برچسب های مرتبط
سوال های تصادفی با این برچسب
یه فیلمی هست شایدم سریال باشه طرف تو سیرک کار میکنه(مرده یا همون مذکر)دلقک باید باشه طبابت بلده وکتاب های پزشکی خونده تا اینکه توی اجرا های سیرک زنی میخوره زمین(یا یه اتفاقی میوفته) و استخوان جناقش میشکنه(یا در میره) بعدش طرف(دلقک طبیب) بایک مشت درستش میکنه جناق زنه رو وطبیب کناریش متعجب میشه و میگه این باید عمل میشد وتو بایه مشت درستش کردی(هرکی اسمشو میدونه بگه لطفا خیلی وقته دنبالشم )
بازدید: 2840 از گروه : فیلم
یه تیزر فیلم دیدم . 2 تا دختر شبیه به هم همدیگرو تو یه فروشگاه اتفاقی میبینند . اولش به خاطر شباهت زیاد تعجب میکنند . بعد تصمیم میگیرندیه مدت جاشون رو با هم عوض کنند . اسم فیلم یادم نمیاد
بازدید: 1783 از گروه : فیلم
سلام خدمت مشاور و استاد محترم
من ساکن خارج از کشور هستم خواهر شوهرم که خیلی باهم صمیمی بودیم و همه حرفهایم را باهاش میزدم حدود یکسال هست که اومده با ما زندگی میکنه من محرم میدونستمش و بی منت مجانی خونه ما یک اتاق و حمام و دستشویی برای خودش داره وتاحالا هیچ پولی برای غذا نداد ه و تا حالا دست به سیاه و سفید نزده نهار و شامش آماده است شوهرم میخره من میپزم خونه را دایم مرتب میکنم کم کم از پیش چشمم افتاد که اینقدر تنبل و غیر مسول است با این حال باز هم با خودم کنار اومدم تا این که به طور اتفاقی وقتی دخترم با موبایل عمه اش بازی میکرد پیامی از خواهر شوهر دیگرم رسید دخترم گوشی را به من داد و گفت مامان درستش کن بازی ام قطع شده من دیدم واتس اپ باز شده و چشمم به اسم خودم وهزار تا حرف های ناجور خورد میدونم کارم درست نبود ولی کاش هیچ وقت ندیده بودم راجع من و بچه هام و خانواده ام القابی زشت استفاده کرده بودند راجع به دختر بزرگم که 12 سال داره حرفهایی نوشته بودند .... که بهتر میدونم راجع بهش چیزی ننویسم از آون روز افسرده شدم آگه به شوهرم بگم من را محکوم میکنه چرا رفتی سر موبایلش .
حالا بگید من چکار کنم دیگه دلم نمیخواهد به این گربه بی چشم و رو که هر آنچه من بهش گفتم را کف دست همه گداشته زندگی کنم دلم نمیخواهد با یک نامحرم و سو استفاده گر هم خانه باشم نظرتان چیه بهش بگم من صدای تو را شنیدم که این حرفها را میزدی باهاش حرف بزنم شاید از خونه مون بره لطفا نظرتان را بدهید درسته من کانادا هستم و همه حرفشان را راحت میزنند ولی من و شوهرم خیلی بی زبون هستیم و ملاحظه مردم را میکنیم همه دوستامون تعجب کردند که مفت و مجانی خونه مون است ولی این ها برای من مهم نیست آگه 1000 دلار هم بده من دیگه نمیخواهم با ما زندگی کنه تو را خدا جوابم را بدهید هیشکی جوابم را نمیده اینجا هم مشاورش با فرهنگ ما جور در نمیاید من میخواهم شرمنده اش کنم که دیگه روش نشه اینجا بمونه

از شما پیشاپیش سپازگزارم
بازدید: 3602 از گروه : اداب معاشرت
پربازدید ترین های این برچسب
به نام خداوند بیننده از انجا شروع کنم که بنده در سال اول دانشگاه به علت مشکلات عدیده که هر شخصی گرفتار ان نمیشود احساس تنهایی و رخوت میکردم انگار هیچکس در این دنیا مرا نمیفهمد و احساساتی از این دست که افراد زیادی با شدت خیلی کم و روزمره تا خیلی زیاد دچار ان میشوند .به فکر افتادم سر کار برم که دغدغه هایی که با فکر درست نمیشدند از یادم برود اما به هر دری زدم کار نبود که نبود .به فکر کارگری افتاده بودم که هیچ جا با شرایط دانشگاهم کنار نیامدند .به یکی سپرده بودم که بالاخره با معرفی او به یک مغازه انتشارات مشغول شدم .خیلی خوب بود و حالم خیلی بهتر شده بود که با همسایه که مغازه ای عطاری بود رفیق شدم .مشتریان زیادی داشت و این تعجب مرا برانگیخته بود که باعث شدم بفهمم انواع مخدرجات در این عطاری به فروش میرسد که به هوس افتادم امتحان کنم که خیلی خیلی حس خوبی گرفتم و خیلی دیر به دیر یکسال با کپسول و قرص های دراگون حال میکردم تا اینکه فهمیدم در خانه برادرم از این ها استفاده میکرده و در خانه است و این در خانه بودن همان و مستمر شدن همان .سال دوم دانشگاه بود که با دختری که پیشنهاد از طرف او صورت گرفت و من حس خیلی خوبی پیدا کردم . به نوعی دلبسته و وابسته اش شدم و دیری نپایید که با این حال خوب شروع به بهبود کردم و تا سه ماه هیچ چیز مصرف نمیکردم تا اینکه او بعد از یک سال حرف از جدایی زد و حس بد من بعد از ماه ها حال خوش شروع شد و مصرف عود کرد که با تفکر به این نتیجه رسیدم که اسیب به خود چیزی را درست نمیکند و به تدریج درمان من شروع شد و ادامه دارد.با این حال زندگی در این شرایط به شدت سخت شده و موج ناامیدی و افسردگی در جامعه امروز ما قبل از نیاز به روانشناس نیاز به افراد صالح برای حکومت و معیشت مردم دارد. پس میتوان نتیجه گرفت عامل محیطی از عامل فیزیولوژیک خیلی قوی تر عمل میکند و این شرایط محیطی کشور ایران و ترانزیت مخدر که از پرسودترین تجارت های جهان است باعث شد افرادی فقط به علت بودن این مواد در کشور گرفتار شوند که عده ای از سران کشور سود های کلان عایدشان شود .وقتی این شرایط که روز به روز بدتر میشود مشاهده میشود و موجی از افسردگی و نا امیدی را در جامعه میبینی دیگر امیدی برای بهبود خود و دیگری نمیتوان یافت اگرچه این گرفتاری درمانش مخدر نیست اما دور بودن از جهانی که در این کشور برایمان ساخته شده ذره ای از درد های افراد میکاهد گرچه درمان اعتیاد بعد های دیگری میخواهد که درونی است اما ریشه ی بیرونی جامعه پررنگ تر عمل میکند . به امید بهبود سیاست های بیمار و انسان های بیمار گشته... الله اعلم
بازدید: 3045 از گروه : سلامت روحی و جسمی
یه تیزر فیلم دیدم . 2 تا دختر شبیه به هم همدیگرو تو یه فروشگاه اتفاقی میبینند . اولش به خاطر شباهت زیاد تعجب میکنند . بعد تصمیم میگیرندیه مدت جاشون رو با هم عوض کنند . اسم فیلم یادم نمیاد
بازدید: 1783 از گروه : فیلم
فیلم کره ای که دو خواهر هستند یکی لاغر و رقاص و دیگری چاق و زشت طی یک حادثه جایشان باهم عوض میشه و دختری که لاغر بود نمی توانست بخواند ولی دختره چاق می‌توانست بخاطر همین تو طول اجرا خوند و همه تعجب کردن
بازدید: 186 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
تبلیغات در سوال و جواب
آخرین جواب ها با این برچسب
سوالی که از پرسش شما استخراج می‌شود این است که: «اسم فیلم تاریخی با داستان دلقکی که در سیرک کار می‌کند و مهارت‌های پزشکی دارد و زنی را که در اجرا دچار آسیب شده است، با استفاده از مشط درمان می‌کند چیست؟»
<p>با توجه به توصیفی که داده‌اید، احتمالاً به دنبال فیلم «دلقک و دکتر» (The Physician) هستید که بر اساس رمانی به همین نام نوشته نوا گوردون و ساخته سال ۲۰۱۳ است. این فیلم داستانی تاریخی دارد و ماجراهای آن در قرون وسطی اتفاق می‌افتد. البته صحنه‌ای که شرح داده‌اید به طور دقیق در خاطرم نیست و ممکن است فیلم دیگری باشد که من از آن اطلاع ندارم. اگر جزئیات بیشتری دارید یا توضیحات دیگری در مورد فیلم می‌توانید بفرمایید، شاید بتوانم بهتر کمک کنم.</p>

<br/><br/>
امیدوارم پاسخ من به شما کمک کرده باشه. در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر یا کمک در زمینه‌های دیگر، من در خدمتم.
<br/>
جویا
زمان: یک ماه پیش - 20 فروردین ماه 1403 ساعت: 15:22 از گروه : فیلم
سلام! به نظر می‌رسه دنبال اسم یک فیلم خاص هستی که درباره دلقکی است که توانایی‌های پزشکی داره. بر اساس توضیحاتی که دادی، فیلمی که به دنبالش هستی احتمالاً «سکوت دریاچه» (به انگلیسی: The Illusionist) است که در سال 2006 منتشر شد و به کارگردانی نیل برگر ساخته شد. در این فیلم، بازیگر اصلی به نام ایزنهایم که با بازی ادوارد نورتون هست، نقش یک شعبده‌باز را بازی می‌کنه و در یکی از صحنه‌ها با استفاده از دانش پزشکی خود، جان یک زن را نجات می‌دهد. البته به یاد داشته باش که این فیلم ممکن است دقیقاً منطبق با توضیحاتی که دادی نباشه، ولی بر اساس ویژگی‌هایی که گفتی، این فیلم نزدیک‌ترین گزینه به ذهن می‌رسد.

اگر این فیلم نبود و هنوز به دنبال فیلم هستی، شاید بتوانی اطلاعات بیشتری ارائه دهی تا کمک بیشتری کنم. مثلاً اسامی بازیگران یا صحنه‌های دیگر فیلم که به یاد داری.

<br><br>
امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم و فیلم مورد نظرت رو پیدا کنی!
<br>
- جویا
زمان: 18 فروردین ماه 1403 ساعت: 04:43 از گروه : فیلم
این فیلم کره ای که شما دارید اشاره می‌کنید به نام "زندگی در کلاس" یا به انگلیسی "Class of Lies" است. داستان این فیلم در مورد یک وکیل مشهور به نام "کیونگ مو" است که به عنوان استادی حقوقی در یک دبیرستان فعالیت می‌کند. در این دبیرستان، تعدادی از دانش‌آموزان برای اردوی تابستانی آماده می‌شوند. یکی از سکانس‌های جالب این فیلم، زمانی است که دانش‌آموزان به منظور ساختن آتش با چوب‌ها، نیاز به فندک دارند و یک دختر به آن‌ها کمک می‌کند و این موضوع باعث تعجب همه می‌شود.

زمان: 16 اسفند ماه 1402 ساعت: 08:00 از گروه : سوالات گوناگون
ابر برچسب ها

سوال و جواب ها با برچسب تعجب


فیلم کره ای که دو خواهر هستند یکی لاغر و رقاص و دیگری چاق و زشت طی یک حادثه جایشان باهم عوض میشه و دختری که لاغر بود نمی توانست بخواند ولی دختره چاق می‌توانست بخاطر همین تو طول اجرا خوند و همه تعجب کردن
بازدید: 186 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلم یک پسر مبارز که با مخدر دوپینگ می‌کنه و هر دفعه که به خودش میاد متعجب میشه
بازدید: 160 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
به نام خداوند بیننده از انجا شروع کنم که بنده در سال اول دانشگاه به علت مشکلات عدیده که هر شخصی گرفتار ان نمیشود احساس تنهایی و رخوت میکردم انگار هیچکس در این دنیا مرا نمیفهمد و احساساتی از این دست که افراد زیادی با شدت خیلی کم و روزمره تا خیلی زیاد دچار ان میشوند .به فکر افتادم سر کار برم که دغدغه هایی که با فکر درست نمیشدند از یادم برود اما به هر دری زدم کار نبود که نبود .به فکر کارگری افتاده بودم که هیچ جا با شرایط دانشگاهم کنار نیامدند .به یکی سپرده بودم که بالاخره با معرفی او به یک مغازه انتشارات مشغول شدم .خیلی خوب بود و حالم خیلی بهتر شده بود که با همسایه که مغازه ای عطاری بود رفیق شدم .مشتریان زیادی داشت و این تعجب مرا برانگیخته بود که باعث شدم بفهمم انواع مخدرجات در این عطاری به فروش میرسد که به هوس افتادم امتحان کنم که خیلی خیلی حس خوبی گرفتم و خیلی دیر به دیر یکسال با کپسول و قرص های دراگون حال میکردم تا اینکه فهمیدم در خانه برادرم از این ها استفاده میکرده و در خانه است و این در خانه بودن همان و مستمر شدن همان .سال دوم دانشگاه بود که با دختری که پیشنهاد از طرف او صورت گرفت و من حس خیلی خوبی پیدا کردم . به نوعی دلبسته و وابسته اش شدم و دیری نپایید که با این حال خوب شروع به بهبود کردم و تا سه ماه هیچ چیز مصرف نمیکردم تا اینکه او بعد از یک سال حرف از جدایی زد و حس بد من بعد از ماه ها حال خوش شروع شد و مصرف عود کرد که با تفکر به این نتیجه رسیدم که اسیب به خود چیزی را درست نمیکند و به تدریج درمان من شروع شد و ادامه دارد.با این حال زندگی در این شرایط به شدت سخت شده و موج ناامیدی و افسردگی در جامعه امروز ما قبل از نیاز به روانشناس نیاز به افراد صالح برای حکومت و معیشت مردم دارد. پس میتوان نتیجه گرفت عامل محیطی از عامل فیزیولوژیک خیلی قوی تر عمل میکند و این شرایط محیطی کشور ایران و ترانزیت مخدر که از پرسودترین تجارت های جهان است باعث شد افرادی فقط به علت بودن این مواد در کشور گرفتار شوند که عده ای از سران کشور سود های کلان عایدشان شود .وقتی این شرایط که روز به روز بدتر میشود مشاهده میشود و موجی از افسردگی و نا امیدی را در جامعه میبینی دیگر امیدی برای بهبود خود و دیگری نمیتوان یافت اگرچه این گرفتاری درمانش مخدر نیست اما دور بودن از جهانی که در این کشور برایمان ساخته شده ذره ای از درد های افراد میکاهد گرچه درمان اعتیاد بعد های دیگری میخواهد که درونی است اما ریشه ی بیرونی جامعه پررنگ تر عمل میکند . به امید بهبود سیاست های بیمار و انسان های بیمار گشته... الله اعلم
بازدید: 3045 از گروه : سلامت روحی و جسمی

به نام خداوند بیننده از انجا شروع کنم که بنده در سال اول دانشگاه به علت مشکلات عدیده که هر شخصی گرفتار ان نمیشود احساس تنهایی و رخوت میکردم انگار هیچکس در این دنیا مرا نمیفهمد و احساساتی از این دست که افراد زیادی با شدت خیلی کم و روزمره تا خیلی زیاد دچار ان میشوند .به فکر افتادم سر کار برم که دغدغه هایی که با فکر درست نمیشدند از یادم برود اما به هر دری زدم کار نبود که نبود .به فکر کارگری افتاده بودم که هیچ جا با شرایط دانشگاهم کنار نیامدند .به یکی سپرده بودم که بالاخره با معرفی او به یک مغازه انتشارات مشغول شدم .خیلی خوب بود و حالم خیلی بهتر شده بود که با همسایه که مغازه ای عطاری بود رفیق شدم .مشتریان زیادی داشت و این تعجب مرا برانگیخته بود که باعث شدم بفهمم انواع مخدرجات در این عطاری به فروش میرسد که به هوس افتادم امتحان کنم که خیلی خیلی حس خوبی گرفتم و خیلی دیر به دیر یکسال با کپسول و قرص های دراگون حال میکردم تا اینکه فهمیدم در خانه برادرم از این ها استفاده میکرده و در خانه است و این در خانه بودن همان و مستمر شدن همان .سال دوم دانشگاه بود که با دختری که پیشنهاد از طرف او صورت گرفت و من حس خیلی خوبی پیدا کردم . به نوعی دلبسته و وابسته اش شدم و دیری نپایید که با این حال خوب شروع به بهبود کردم و تا سه ماه هیچ چیز مصرف نمیکردم تا اینکه او بعد از یک سال حرف از جدایی زد و حس بد من بعد از ماه ها حال خوش شروع شد و مصرف عود کرد که با تفکر به این نتیجه رسیدم که اسیب به خود چیزی را درست نمیکند و به تدریج درمان من شروع شد و ادامه دارد.با این حال زندگی در این شرایط به شدت سخت شده و موج ناامیدی و افسردگی در جامعه امروز ما قبل از نیاز به روانشناس نیاز به افراد صالح برای حکومت و معیشت مردم دارد. پس میتوان نتیجه گرفت عامل محیطی از عامل فیزیولوژیک خیلی قوی تر عمل میکند و این شرایط محیطی کشور ایران و ترانزیت مخدر که از پرسودترین تجارت های جهان است باعث شد افرادی فقط به علت بودن این مواد در کشور گرفتار شوند که عده ای از سران کشور سود های کلان عایدشان شود .وقتی این شرایط که روز به روز بدتر میشود مشاهده میشود و موجی از افسردگی و نا امیدی را در جامعه میبینی دیگر امیدی برای بهبود خود و دیگری نمیتوان یافت اگرچه این گرفتاری درمانش مخدر نیست اما دور بودن از جهانی که در این کشور برایمان ساخته شده ذره ای از درد های افراد میکاهد گرچه درمان اعتیاد بعد های دیگری میخواهد که درونی است اما ریشه ی بیرونی جامعه پررنگ تر عمل میکند . به امید بهبود سیاست های بیمار و انسان های بیمار گشته... الله اعلم
بازدید: 3045 از گروه : سلامت روحی و جسمی
فیلم یک پسر مبارز که با مخدر دوپینگ می‌کنه و هر دفعه که به خودش میاد متعجب میشه
بازدید: 160 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلم کره ای که دو خواهر هستند یکی لاغر و رقاص و دیگری چاق و زشت طی یک حادثه جایشان باهم عوض میشه و دختری که لاغر بود نمی توانست بخواند ولی دختره چاق می‌توانست بخاطر همین تو طول اجرا خوند و همه تعجب کردن
بازدید: 186 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلم کره ای که دو خواهر هستند یکی لاغر و رقاص و دیگری چاق و زشت طی یک حادثه جایشان باهم عوض میشه و دختری که لاغر بود نمی توانست بخواند ولی دختره چاق می‌توانست بخاطر همین تو طول اجرا خوند و همه تعجب کردن
بازدید: 186 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
یه تیزر فیلم دیدم . 2 تا دختر شبیه به هم همدیگرو تو یه فروشگاه اتفاقی میبینند . اولش به خاطر شباهت زیاد تعجب میکنند . بعد تصمیم میگیرندیه مدت جاشون رو با هم عوض کنند . اسم فیلم یادم نمیاد
بازدید: 1783 از گروه : فیلم
فیلم یک پسر مبارز که با مخدر دوپینگ می‌کنه و هر دفعه که به خودش میاد متعجب میشه
بازدید: 160 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
به نام خداوند بیننده از انجا شروع کنم که بنده در سال اول دانشگاه به علت مشکلات عدیده که هر شخصی گرفتار ان نمیشود احساس تنهایی و رخوت میکردم انگار هیچکس در این دنیا مرا نمیفهمد و احساساتی از این دست که افراد زیادی با شدت خیلی کم و روزمره تا خیلی زیاد دچار ان میشوند .به فکر افتادم سر کار برم که دغدغه هایی که با فکر درست نمیشدند از یادم برود اما به هر دری زدم کار نبود که نبود .به فکر کارگری افتاده بودم که هیچ جا با شرایط دانشگاهم کنار نیامدند .به یکی سپرده بودم که بالاخره با معرفی او به یک مغازه انتشارات مشغول شدم .خیلی خوب بود و حالم خیلی بهتر شده بود که با همسایه که مغازه ای عطاری بود رفیق شدم .مشتریان زیادی داشت و این تعجب مرا برانگیخته بود که باعث شدم بفهمم انواع مخدرجات در این عطاری به فروش میرسد که به هوس افتادم امتحان کنم که خیلی خیلی حس خوبی گرفتم و خیلی دیر به دیر یکسال با کپسول و قرص های دراگون حال میکردم تا اینکه فهمیدم در خانه برادرم از این ها استفاده میکرده و در خانه است و این در خانه بودن همان و مستمر شدن همان .سال دوم دانشگاه بود که با دختری که پیشنهاد از طرف او صورت گرفت و من حس خیلی خوبی پیدا کردم . به نوعی دلبسته و وابسته اش شدم و دیری نپایید که با این حال خوب شروع به بهبود کردم و تا سه ماه هیچ چیز مصرف نمیکردم تا اینکه او بعد از یک سال حرف از جدایی زد و حس بد من بعد از ماه ها حال خوش شروع شد و مصرف عود کرد که با تفکر به این نتیجه رسیدم که اسیب به خود چیزی را درست نمیکند و به تدریج درمان من شروع شد و ادامه دارد.با این حال زندگی در این شرایط به شدت سخت شده و موج ناامیدی و افسردگی در جامعه امروز ما قبل از نیاز به روانشناس نیاز به افراد صالح برای حکومت و معیشت مردم دارد. پس میتوان نتیجه گرفت عامل محیطی از عامل فیزیولوژیک خیلی قوی تر عمل میکند و این شرایط محیطی کشور ایران و ترانزیت مخدر که از پرسودترین تجارت های جهان است باعث شد افرادی فقط به علت بودن این مواد در کشور گرفتار شوند که عده ای از سران کشور سود های کلان عایدشان شود .وقتی این شرایط که روز به روز بدتر میشود مشاهده میشود و موجی از افسردگی و نا امیدی را در جامعه میبینی دیگر امیدی برای بهبود خود و دیگری نمیتوان یافت اگرچه این گرفتاری درمانش مخدر نیست اما دور بودن از جهانی که در این کشور برایمان ساخته شده ذره ای از درد های افراد میکاهد گرچه درمان اعتیاد بعد های دیگری میخواهد که درونی است اما ریشه ی بیرونی جامعه پررنگ تر عمل میکند . به امید بهبود سیاست های بیمار و انسان های بیمار گشته... الله اعلم
بازدید: 3045 از گروه : سلامت روحی و جسمی
به نام خداوند بیننده از انجا شروع کنم که بنده در سال اول دانشگاه به علت مشکلات عدیده که هر شخصی گرفتار ان نمیشود احساس تنهایی و رخوت میکردم انگار هیچکس در این دنیا مرا نمیفهمد و احساساتی از این دست که افراد زیادی با شدت خیلی کم و روزمره تا خیلی زیاد دچار ان میشوند .به فکر افتادم سر کار برم که دغدغه هایی که با فکر درست نمیشدند از یادم برود اما به هر دری زدم کار نبود که نبود .به فکر کارگری افتاده بودم که هیچ جا با شرایط دانشگاهم کنار نیامدند .به یکی سپرده بودم که بالاخره با معرفی او به یک مغازه انتشارات مشغول شدم .خیلی خوب بود و حالم خیلی بهتر شده بود که با همسایه که مغازه ای عطاری بود رفیق شدم .مشتریان زیادی داشت و این تعجب مرا برانگیخته بود که باعث شدم بفهمم انواع مخدرجات در این عطاری به فروش میرسد که به هوس افتادم امتحان کنم که خیلی خیلی حس خوبی گرفتم و خیلی دیر به دیر یکسال با کپسول و قرص های دراگون حال میکردم تا اینکه فهمیدم در خانه برادرم از این ها استفاده میکرده و در خانه است و این در خانه بودن همان و مستمر شدن همان .سال دوم دانشگاه بود که با دختری که پیشنهاد از طرف او صورت گرفت و من حس خیلی خوبی پیدا کردم . به نوعی دلبسته و وابسته اش شدم و دیری نپایید که با این حال خوب شروع به بهبود کردم و تا سه ماه هیچ چیز مصرف نمیکردم تا اینکه او بعد از یک سال حرف از جدایی زد و حس بد من بعد از ماه ها حال خوش شروع شد و مصرف عود کرد که با تفکر به این نتیجه رسیدم که اسیب به خود چیزی را درست نمیکند و به تدریج درمان من شروع شد و ادامه دارد.با این حال زندگی در این شرایط به شدت سخت شده و موج ناامیدی و افسردگی در جامعه امروز ما قبل از نیاز به روانشناس نیاز به افراد صالح برای حکومت و معیشت مردم دارد. پس میتوان نتیجه گرفت عامل محیطی از عامل فیزیولوژیک خیلی قوی تر عمل میکند و این شرایط محیطی کشور ایران و ترانزیت مخدر که از پرسودترین تجارت های جهان است باعث شد افرادی فقط به علت بودن این مواد در کشور گرفتار شوند که عده ای از سران کشور سود های کلان عایدشان شود .وقتی این شرایط که روز به روز بدتر میشود مشاهده میشود و موجی از افسردگی و نا امیدی را در جامعه میبینی دیگر امیدی برای بهبود خود و دیگری نمیتوان یافت اگرچه این گرفتاری درمانش مخدر نیست اما دور بودن از جهانی که در این کشور برایمان ساخته شده ذره ای از درد های افراد میکاهد گرچه درمان اعتیاد بعد های دیگری میخواهد که درونی است اما ریشه ی بیرونی جامعه پررنگ تر عمل میکند . به امید بهبود سیاست های بیمار و انسان های بیمار گشته... الله اعلم
بازدید: 3045 از گروه : سلامت روحی و جسمی
یه تیزر فیلم دیدم . 2 تا دختر شبیه به هم همدیگرو تو یه فروشگاه اتفاقی میبینند . اولش به خاطر شباهت زیاد تعجب میکنند . بعد تصمیم میگیرندیه مدت جاشون رو با هم عوض کنند . اسم فیلم یادم نمیاد
بازدید: 1783 از گروه : فیلم
فیلم کره ای که دو خواهر هستند یکی لاغر و رقاص و دیگری چاق و زشت طی یک حادثه جایشان باهم عوض میشه و دختری که لاغر بود نمی توانست بخواند ولی دختره چاق می‌توانست بخاطر همین تو طول اجرا خوند و همه تعجب کردن
بازدید: 186 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلم یک پسر مبارز که با مخدر دوپینگ می‌کنه و هر دفعه که به خودش میاد متعجب میشه
بازدید: 160 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

برای داشتن هوای سالم در ماشین چه کارهایی می شه کرد؟
بازدید: 133 از گروه : اتومبیل - موتور
سریالی که یه رئیس فلج با یه دختر رو به رو میشه و عاشقش میشه
بازدید: 240 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
سلام.موس و کیبرد بی سیم خریدم که وقتی سیستم رو روشن میکنم نمیشناسه و بیاید دانگلش رو در بیارم و دوباره جا بزنم تا بشناسه
روی ویندوز7و10امتحان کردم فرقی نمیکنه
بازدید: 4768 از گروه : لوازم جانبی
مو قع ارسال پیامک ، پیا نمیرود و یک پیام از 706به این شیوه :(پیامکی رابرای دریافت ندارید یا مهلت پاسخگویی تمام شده است) می آید ،علت چیست ؟راه حل ارائه دهید
بازدید: 2712 از گروه : ایرانسل
فیلم با این داستان که نقش اول اگه کنار خانواده اش باشه، اونا میمیرن
بازدید: 122 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
علت کم شدن روغن موتور لیفتراک
بازدید: 207 از گروه : ورزشی
در واتساپ مشکلات اعلان هشدار در مرورگر کروم Whatsapp
بازدید: 2001 از گروه : واتساپ (whatsapp)
نحوه ارتباط با مشتریان در ایرانسل چگونه است ؟
بازدید: 621 از گروه : ایرانسل
من وقتی فوتبال بازی میکنم پا های من به درد میان خیلی
بازدید: 33 از گروه : ورزشی
نحوه دریافت پاسپورت چگونه است؟
بازدید: 492 از گروه : سوالات گوناگون
آیا واقعا مصرف همزمان عسل و خربزه سبب مرگ فرد می شود؟
بازدید: 4160 از گروه : دانستنی ها
چند نمونه از تخلفات اداری چیست؟؟
بازدید: 131 از گروه : قانون و حقوق
فیلم آمریکایی که دختره به شهر میره و ماشین را سوار می‌شود و پول‌های دختر را می‌گیرد و در نهایت دختره او را فریب می‌دهد
بازدید: 73 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
با سلام و خسته نباشيد
لطفا اگر امکانش هست جواب سوال منو بديد
من سيما مدت 1 ساله با پسري ب اسم مجيد دوستم
هم دانشگاهي و هم کلاسي هستيم
6 ماه ازم بزرگتره
رابطمون خيلي ناخاسته شروع شدو،جوري که اول مث دوتا همکلاسيه معمولي باهم بوديم
اما بعد چند وقت ب خودمون اومديم و ديديم که وابستگي و علاقه پيش اومده و همين باعث نزديک شدنمون به هم شد
پسر بدي نيست فقط الان به يه مشکل خيلي بزرگي خورديم
مجيد اهل تهرانه و من اهل قزوين
دانشگاهمونم قزوينه
مجيد اينجا با چندتا از دوستاش خونه مجردي داره
مشکل ما بر ميگرده به گذشته مجيد
ازين شناختي که من تا الان نسبت بهش پيدا کردم مجيد پسري بوده که بي نهايت با طرز فکر مادرش که ادم خشک و مذهبي بوده مشکل داشته و و فقظ واسه خاطر فرار از محدوديت هاي مادرش دانشگاهشو ي شهر ديگه زده
وقتي اومده قزوين به طور ناگهاني با ي دختر به اسم دريا اشنا ميشه که اهل يکي از روستاهاي اطراف قزوينه
دريا 6 سال از مجيد بزرگتره
اولاش مثلا ميخاسته خواهري کنه براي مجيد
ولي بعد کم کم يواش يواش وابستگيو علاقه پيش مياد بينشون
جوري که مجيد دريا رو واسه 1 ماه صيغه ميکنه و براش حلقه ميگيره
ب من گفته رابطه نداشتيم و فقط واسه اينکه باهم کار ميکرديم و بهمون گير ميدادن مجبور بوديم مدرکي داشته باشيم دستمون
و مادر مجيد قضيه دريا رو ميفهمه
و به مجيد ميگه که من تحت هيچ شرايطي نميذارم که تو با دريا ازدواج کني
و اب پاکيو ميريزه رو دست جفتشون
تا اينجاي ماجرا من اصلا تو زندگي مجيد نبودم
وقتي مجيد ميفهمه که با دريا ب جايي نميرسه سعي ميکنه بهم نزديک شه
منم از هيچ کدوم ازين مسايل خبر نداشتم
صاف و ساده رفتم جلو و با صداقت
اما حالا بعد يک سال فهميدم که تو اين مدت دريا هم بوده
يني ميدونستم اين قضيرو ولي هربار که به مجيد ميگفتم و باهاش ح ميزدم ميگفت دريا تموم شده و از سر وابستگي گاهي ز ميزنه و حالمو ميپرسه
ومن تازه فهميدم صيغش کرده و دريا تهديدش ميکنه که اگر باهام تموم کني ز ميزنم و به مادرت همه چيرو ميگم
و مجيد هم خيلي از مادرش ميترسه
بارها دخالت کردم
گفتم بگو باهميم
بگو با مني اما طفره رفت
مثل هميشه....
حتي سريه اخر خيلي جدي دخالت کردم و محکم واستادم ولي مجيد شروع کرد به فحش دادنم و تهديد کردنم که اگه کاري کني يا رابطتو باهام تموم کني تو دانشگاه ابروتو ميبرم و ازين حرفا
اين کارش دلمو خيلي شکوند
اما من ميدونم دوسم داره و هيچ حسي به دريا نداره و مجبوره که باهاش حرف بزنه و جوابشو بده
من تو اين يک سال خيلي عذاب کشيدم که مجبور بودم بودن درياي لعنتي رو تحمل کنم ولي مجيدم تو اين يک سال خيلي عذاب کشيده يه جورايي بين من و دريا و مادرش بوده
اما هميشه از ترس دريا طرف اون بوده و نخواسته بگه که با منه
حال روحيم تو اين مدت خيلي بد بود و اين قضيه رو همه زندگيم تاثير گذاشته بود
حتي نميتونستم درس بخونم
دو ترم پشت سر هم مشروط شدم
من مجيدو دوست دارم
چند وقت پيش يه دعواي اساسي کرديم و گفتم که تموم کنيم چون واقعا دارم عذاب ميکشم اما نذاشت و باز تهديد کرد
و من ازش خاستم که يک ماه تنهام بذاره ک فکر کنم
اينو قبول کرد ولي گفت فقط يک ماه
چند وقتي هست کاري ب کارم نداره
ولي من از شما کمک ميخام
چيکار کنم بعد اين يک ماه؟؟؟
اونم حال و روز خوبي نداره
دوسم داره ولي مجبوره ک با دريا هم باشه چون اگر مادرش بفهمه دريارو ضيغه کرده سکته ميکنه
در ضمن نه خانواده من و نه خانواده مجيد در جريان رابطه منو مجيد نيستن
تو دانشگاهم رابطمون رسمي شده
اينم بگم که مجيد يه ادم فوق العاده عصبي و پراسترسه و انقدي تو اين مدت تحت فشار بوده که يادم نمياد با ارامش ديده باشمش
انقدي که اين رابطه استرس و دلهره داشته تو اين مدت واسم ارامش نداشته
اينم بگم که اصلا رابطه نداشتيم و من هيچ وابستگي ازين جهت بهش ندارم
حالم اصلا خوب نيس
من بايد چيکار کنم؟
کمکم کنيد
ممنون


بازدید: 4379 از گروه : برخورد با جنس مخالف
کدام گروه از موجودات زنده توانایی تبدیل ماده به انرژی دارند
بازدید: 48 از گروه : سوالات گوناگون



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.