سوال و جواب ها با برچسب دختر پلیس بود


تاگ "دختر پلیس بود" به موضوعات مربوط به دخترانی اشاره دارد که پدر یا مادرشان در حرفه پلیسی فعالیت دارند یا داشته‌اند. این تاگ اهمیت زیادی در این جامعه آنلاین دارد زیرا به افراد این امکان را می‌دهد تا درباره تجربیات، چالش‌ها و مسائل خاصی که این دختران ممکن است با آنها مواجه شوند، بحث و گفتگو کنند. این تاگ می‌تواند فرصتی برای به اشتراک گذاری تجربیات و پیوند افرادی که در شرایط مشابهی هستند، فراهم کند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره دختر پلیس بود سوال بپرس!





چند سوال تصادفی

سلام دوستان

من به طور ارثی مو های خیلی پر پشتی دارم. اما تو سن 14-15 سالگی به دلیل عصبی بودن یکی دو ماه با مو های جلوی سرم بازی میکردم و میکندمشون. (از ریشه) یعنی شما فکر کنید در قسمتی به اندازه ی یه کاسه ی متوسط در جلوی سرم این کار رو میکردم. خلاصه اینکه مو هام خیلی بد شد و اون موقع جلو رو تقریبا کچل شدم به شکل نافرمی. مو هام کمی در اومد دوباره اما هیچ وقت مثل اول نشد. یعنی وقتی بلند میشه بسیار بد فرم میشه چون جا های دیگه ی سرم پر پشتن و جلوی سر نسبت به بقیه جا ها خیلی مو نداره. چند وقتی هست دوست دارم به این مو ها دوباره یه جونی بدم. مخصوصا اینکه اگه جلو دوباره در بیاد خیلی قشنگ میشه.



این مو های یکی از فامیل ها که دقیقا شبیه مو های منه (در واقع این موی منه در حالت طبیعی. یعنی میخوام مو هام به همین حالت برگرده) :



این مو های الان من:



میدونم تو این عکس شاید خیلی معلوم نباشه، اما از نزدیک که ببینید ضایع ست.









حالا یکی از ذوستان گفت روزی دو بار رزماری بزن یه ماهه درست میشه. اما مسئله اینه اگه فولیکول و پیازی نباشه رزماری چی رو تحریک کنه؟! اما از طرف دیگه در آوردن پیاز مو به این سادگی ها نیست و در اومدن پیاز با کندن مو با دست تقریبا غیر ممکنه. اما اگه پیاز و فولیکول مو ها نابود نشده پس چرا تا الان در نیومده؟

نظر و راه حل یا پیشنهاد شما چیه؟
سلام خسته نباشیدمن دوساله که ازدواج کردم رابطه خوبی با مادرشوهرم ندارم یعنی خیلی به من تیکه میندازه وهمش میخواد منو عوض مکنه و اونجور که میخواد باید باشم.من خیلی از این رفتارش ناراحت میشم ولی شوهرم همیشه میگه جوابشو ندم چون ناراحت میه.من تاحاال جوابشو ندادم فقط به خاطر شوهر و زندگیم.دوس ندارم از هم بپاشه.بعداز ایکه حرف بد میزنه یا مثله میگه من همش دارم تورو تحمل میکنم یا همش توزندگیمون دخالت میکنه من بعدش خیلی ناراحت میشم و گریه میکنم حتی بعضی وقتا که میخوام منتقی بهش بگم این مسائل شخصیه یا این حرفاتون منو ناراحت میکنه بازم شوهرم میگه جوابشو نده و هیچی نگو.به شوهرم میگم حداقل خودت بگو که اینجوری نگه یا حتی اگه نمیتونه حرفی بزنه یکم باهاش سرسنگین بشه.ولی بازم اننجام نمیده.شوهرم همش میگه ببخشید دفعه دیگه میگم .ولی اون همیشه خیلی مظلوم واقع میشه و نمیتونه ازحقش دفاع کنه.حتی برادراشم که بهش بی احترامی میکنن یا پشت سرش حرف میزنن هیچی بهشون نمیگه.خیلی خسته شدم ازش.همش میگه دوستدارم ولی وقتی ناراحت میشم یا گریه میکنم از دست مادرش هیچ واکنشی نشون نمیده.جدیدا هم اگه چیزی دزمورد مادرش بگم کلی بهش برمیخوره وهمه حرفایی که مادرش بهم زده رو یادش رفته.احساس میکنم همه ابراز علاقه اش الکی دیگه بهش اعتماد ندارم بهش میگم شوهر باید پشت زنش باشه نزاره کسی به زنش بی احترامی کنه ولی بازم موقعی که بهش احتیاج دارم تا حمایتم کنه ولی بازم ازش دلسردی میبینم هی قول میده درس شه ولی همیشه زیر قولش میزنه توروخدا یه راه بهم بگین چیکار کنم خسته شده از هر روز گریه کردن



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.