سوال و جواب ها با برچسب درخواست های


در تگ "درخواست های" کاربران می‌توانند درخواست‌های خود را به صورت عمومی یا خصوصی در این پلتفرم مطرح کنند، از جمله درخواست‌های مربوط به توضیحات بیشتر در مورد یک موضوع، راهنمایی در یک پروژه، توضیحات مربوط به یک مفهوم خاص و غیره. این تگ امکان برقراری ارتباط مستقیم بین کاربران و ارائه دهندگان پاسخ را فراهم می‌کند و به کاربران کمک می‌کند تا به سوالات خود پاسخ یابند و با دیگران در مورد موضوعات مختلف بحث کنند. وجود این تگ در این پلتفرم ارتقای ارتباطات بین اعضا را تسهیل می‌کند و امکان به اشتراک گذاری دانش و تجربیات مختلف را فراهم می‌سازد.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره درخواست های سوال بپرس!





چند سوال تصادفی

اسم یه فیلمی میخوام که داستانش اینه که : اول مادره میخاد دختره رو تو اب خفه کنه بعد دختره فرار میکنه میره تو دنیای عجیب بعد مادرش تو اونجا ملکه سخت گیر میشه دختره با عموش میرن دنبال مادره بعد میرسن تو جنگل چنتا قارچ به عمو میگن مارو بخور
عموی دختره اونا رو سرخ میکنه میخوره
بعد خوابش میگیره موقعی که دختره رفته دنبال شون
عموِ وقتی خوابش برد علف ها خودشونو میپیچن تنش تا
خفش کنن ولی همون لحضه دختره میرسه علف هارو میبره بعد میرن تو یک شهر دیگه داخل یک کافه اونجا یک ماهی عجیب بود که کلا طلا بود
بعد انگشت عمو رو گاز میگیره انگشتش طلا میشه بعد یک گربه هم داشتن اون میره ماهی رو بگیره اون هم گاز میگیره
گربه کلا طلا میشه
بعد میرن تو کاخ مادره تا مادره رو از طلسم در بیارن
سه تا دیو کله پوک اونا رو میبینن بعد به اونا حمله
میکنن بعد عموی دختر اونا رو شکست میده بعد همون لحضه میخوان کل شاهزاده هارو بکشن سیندرلا سفید برفی....
بعد مادره با دخترش می جنگه عموِ دختره رفت خنجر بزنه به دیو اشتباه زد به مادر دختره بعد مادرش از طلسم در اومد بعد هم مرد.
کل داستنو بلد هستم فقط اسمشو نمیدونم.
سلام. من 21 سالمه. 4 سال و چند ماه میشه ک با یه پسری دوست هستم. از اول همدیگرو خیلی دوست داشتیم و قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما بعد از گذشت دو سال یعنی از دو سال پیش رفته رفته نسبت به من سرد و بی احساس شد و این تغییر احساسش همچنان ادامه داره. دیگه اون علاقه ی قبل رو نسبت به من نداره. همش از من میخواد کارایی رو انجام بدم ک میدونه خیلی از انجام این کارا متنفرم. با همه ی بی احساس بودنش توی این چند سال واسه بودنش خیلی تلاش کردم. از خیلی چیزا گذشتم. چند وقتی میشه ک دعوامون شده و با هم مثل قبل صمیمی نیستیم.حالا خواستم دوباره من کوتاه بیام تا رابطمون مثل قبل بشه اما اون فکر میکنه ک من توی این مدت بهش خیانت کردمو با کسی دیگه هم رابطه برقرار کردم. هرچقدر قسم میخورم اصلا باور نمیکنه.حتی با اینکه چندین بار بهش ثابت کردم ک واقعا دوستش دارم و نمیتونم نبودنشو تحمل کنم باز هم بهم شک داره.همیشه وقتی دعوامون میشد من زودتر کوتاه میومدم و همه چیز درست میشد. اما اینبار به دلیل مشکلات روحی و افسردگی شدید نتونستم زودتر اقدام کنم. با اینکه هنوز هم مشکلاتم برطرف نشده اون باز هم حرفایی رو به من میزنه ک روز به روز بیشتر منو افسرده تر و گوشه گیرتر میکنه. کسی میدونه چجوری باید بهش بفهمونم ک من بهش خیانت نکردم؟



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.