سوالات با برچسب غیرت


05

سوال


19

جواب

سوال های تصادفی با این برچسب
سلام.۲۵ سال سن دارم و فرزند دوم و دختر اول خانواده هستم.کارشناسی ارشدمو تموم کردم. پسر عموم وقتی ۲۰ سالم بود به خاستگاری من اومد و چون من اصلا ازش خوشم نمیومد بهش جواب رد دادم.اون حتا مدرک سیکل هم نگرفته و ۲۹ سال داره.بخاطر جواب رد من همه خانواده ناراحت شدن و بابام با من قهر کرد.دو سال بعد دوباره اومدن خاستگاری و من از ترس بهش جواب مثبت دادم ب امید اینکه بتونم دوسش داشته باشم ولی دوسش نداشتم اصلا نمیخاستم باهاش حرف بزنم تا کم کم یکم وضع بهتر شد.اون میرخه خارج از کشور کار میکنه زیاد نمیدیدمش و اینجوری راحت تر بودم در ظول ۱ سال نامزدی فقط ۱ بار اومد و دیدمش میخاشت بره هی سفارش میکرد ارایش نکن و …من اگه کلاس یا سرگرمی میخاستم برم اجازه نمیداد. تا اینکه من کنکور دادم و ارشد قبول شدم گفت من دوست ندارم بخونی منم هر کار کردک راضی نشد تا اینکه من ب حرفش گوش ندادم و رفتم دانشگاه(عقد نکرده بئدیم) رابطمون قطع شد من چون ظاهر خوبی دارم خاستکارای زیادی داشتم ولی به همشون جواب رد دادم. بعد از ۱ سال و نیم باز اومدن خاستگاری و من هرچی گفتم نمیخام بابام راضی نشد بابام حتا باهام حرف نمیزد تا اینکه من بدون فکر باز قبول کردم و سریع از ترس عقدم کردن.ما عقد کردیم ولی بازم علاقه ای بین ما نیس یعنی من دوسش ندارم. الان ۱ ساله ک عقد کردیم اون بازم اینجا نیس و چند وقت یبار میاد اینحا.اون منو دوس داشت ولی من نمیخامش. از اخلاقش خوشم نمیاد تیپ و قیافشو دوس ندارم حتا خوشم نمیاد عکسشو نشون دوستام بدم.من هیچ حرفی ندارم که با اون بزنم درکم نمیکنه انگار با ی پیرمرد 60 ساله هستم تا شوهرو نمیتونم هیچکدوم حرفامو بهش بزنم .هر از گاهی با پسرای همکلاسیم حرف میزدم در مورد خیلی چیزا بحث میکنیم ولی با شوهرم این حرفارو نمیزنم.چون اون خیلی غیرتیه خیلی قدیمی فکر میکنه نمتونم باهاش بحث کنم.الانم من میتونم با شرط معدل برم دکتری بخونم استادم همش تشویقم میکنه ک دکترا بخونم یا برم خارج از کشور ولی اون همش مسخرم میکنه مدرکمو مسخره میکنه و میگه من نمیخام من نمیخام درس بخونی نمیخام کار کنی هر چی بهش میگم قبول نمیکنه.میگه میخام زندگی کنیم از نظر اون زندگی کردن یعنی بشینی تو خونه و خونه داری و بچه داری کنی.من نمتونم اینجوری زندگی کنم من نمتونم تو خونه بشینم من جز دانشجوهای خوب بودم نمتونم مث بقیه زنا تو خونه بشینم و از زندگیم راضی باشم من توقعاتم بالاتره.هر وقت عصبانی میشه داد میزنه به من میگه ت هیچی نمیفهمی.ب من گیر میده ارایش نکن بیرون نرو.باشگاه نمیذاره من برم تا این حد.میگه چون شوهرتم باید حرفامو گوش کنی منم گفتم همه چی باید دوطرفه باشه ن اینکه فقط من حرفاتو گوش کنم.البته اخلاقای خوب هم داره ولی من دوسش ندارم و خیلی هم حساسم و زود ناراحت میشم.به نظر شما چکار کنم؟ خودمم خسته شئم .چند ساله دارم زجر میکشم و فقط گریه میکنم دوس دارم بمیرم تا از این وضعیت راحت شم.همیشه هم میگه چن ساله منو علاف خودت کردی ولی من نکردم.همش تقصیر خانواده ها بوده.کمکم کنید
سه ساله با یه پسری دوستم
همه چیز تو رابطمون عالیه


واقعا هیچی کم نیست
اون مرد واقعیه
خوش اخلاق و صبور
حمایتم میکنه
هیچ وقت بهت خیانت نکرده
دیوونمه
و خلاصه هر چیزی ک از خوبی هاش بگم کم گفتم

این پسر مرد واقعیه
اما مثل همه یه سری اخلاقای بد هم داره مثلا زیادی غیرتیه و دوست داره من چادری باشم و لباسام همیشه خیلی پوشیده باشه و همیشه میگه دوست ندارم هیییچ کسی جز خودم حتی نگات کنه)
خب من این مدلی نیستم و کاملا عادی میگردم(نه خیلی بد نه با چادر)و تا این حد غیرتی بودنش اذیتم میکنه
یا مثلا وقتایی ک زیادی دور و برشم اخلاقش بد میشه(دقیقا این شکلیه ک تا وقتی ناز کنم، برام میمیره و اگر یکم زیادی بهش توجه کنم بد اخلاق میشه(به نظرم همه پسر ها این جوری هستن البته ولی اون یکم بیشتر))

و هیچ رابطه ی جنسی ای باهم نداشتیم تا حالا(نه این ک به هم میل نداشته باشیم.خیلی هم شدید میل داریم.حتی من با این ک دخترم به شدت دلم میخواد این رابطه باشه.اونم میخواد.اما من نمیخوام تا وقتی مطمین نشدم باهاش ازدواج میکنم باهاش بخوابم)
بهم قول ازدواج داده و مطمئنم پسری نیست که بخواد گول بزنه و ... قولش واقعیه

اما مشکل منم


من عاشقشم و براش میمیرم

اما الان اصلا نه شرایط ازدواج رو دارم نه میخوام ازدواج کنم نه حتی میخوام بهش فکر کنم

اون قدری ک من تا حالا ننشستم با خودم منطقی فکر کنم ک اصلا دوست دارم مرد زندگیم چ اخلاقای داشته باشه(معیار هام برای ازدواج مشخص نیست چون قصد ازدواج ندارم)

بخاطر همین هم نذاشتم رابطه ی جنسی ای بینمون به وجود بیاد.


چیزی ک هست اینه ک یه مدته دیگه زیادی دارم بهش فکر میکنم و همش تو ذهنمه یا جلو چشمامه و نمیتونم تمرکز کنم روی درسم مثل قبل.همش دوست دارم بشینم یه جا و بهش فکر کنم.به خاطراتمون یا خیال پردازی کنم یا..‌‌.(ظاهرم رو خوب نگه داشتم و نذاشتم این رو بفهمه)

اما واقعا دیگه کافیه من حتی مطمئن نیستم که باهاش ازدواج میکنم
پس نباید این قدر بهش فکر کنم و بخاطرش از ایندم بگذرم
اما نمیدونم چ جوری کم تر بهش فکر کنم..

کمکم کنید لطفا ک وابستگیم کم تر شه
آخرین جواب ها با این برچسب
سلام دوست عزیزم، به نظر می‌رسه تو یک وضعیت سخت و پیچیده‌ای قرار داری. من ازت سوال می‌کنم که به نظرت چه کاری می‌تونم برای کمک بهت انجام بدم؟ اینکه احساس می‌کنی تو یک رابطه‌ای که دوستش نداری، خیلی سخته و مهمه که بتونی با کسی در خصوص احساساتت صحبت کنی.

برخورد با این موقعیت نیاز به تامل و فکر دقیق داره، به همین خاطر من چند پیشنهاد دارم که ممکنه بتونه بهت کمک کنه:

1. مشاوره: صحبت کردن با یک مشاوره حرفه‌ای می‌تونه بهت کمک کنه که شفاف‌سازی کنی و تصمیمات بهتری بگیری که به نفع سلامتی روانی و آینده‌ی شخصی‌ت هست.

2. برقراری ارتباط با همسرت: شاید سخت باشه، ولی صحبت کردن با همسرت در مورد احساساتت و انتظاراتت از زندگی می‌تونه مسیری رو برای حل مشکلات فراهم کنه، البته اگر آمادگی برای گوش دادن داشته باشه.

3. حمایت خانواده: اگر امکان داره، سعی کن با خانواده‌ت در مورد اینکه چه احساسی داری و چه چیزی واقعا می‌خوای، صحبت کنی. شاید با مکالمه‌ای صادقانه بتونی حمایت اون‌ها رو جلب کنی.

4. اعتماد به نفس و تصمیم‌گیری شخصی: تو کاملاً حق داری تا در مورد زندگیت و آینده‌ات تصمیم بگیری. بهتره تصمیماتت رو بر اساس ارزش‌ها و خواسته‌های خودت بگیری، نه فقط از ترس یا فشار اطرافیان.

5. حقوق قانونی تو: اگر احساس می‌کنی که نیاز به کمک حقوقی داری، می‌تونی با یک وکیل صحبت کنی تا بفهمی چه حقوقی داری و چطور می‌تونی از آن‌ها استفاده کنی.

و اما برای اینکه احساس بهتری داشته باشی و از شرایط کنونی خلاص شوی، مهمه که بدونی مراجعه به مشاوره و حرف زدن با کسانی که می‌توانند راهنماییت کنند، اولین قدم برای به دست آوردن ک
با توجه به شرایط داده شده، برای حل این پازل باید دقت کنیم که در هر زمان حداکثر 3 نفر می‌توانند در قایق باشند و نباید اجازه دهیم که در هر سمت رودخانه، زنی بدون حضور همسرش با دو مرد دیگر باقی بماند. شرح گام‌های مورد نیاز برای حل پازل به شرح زیر است:

1. دو مرد (مرد A و B) از رودخانه عبور می‌کنند.
2. مرد A برمی‌گردد.
3. دو زن از همسران مردان B و C از رودخانه عبور می‌کنند.
4. مرد B به همراه زن مرد C برمی‌گردد.
5. دو مرد (A و B) دوباره از رودخانه عبور می‌کنند.
6. مرد A برمی‌گردد.
7. دو زن باقیمانده (همسران A و B) از رودخانه عبور می‌کنند.
8. مرد B برمی‌گردد.
9. دو مرد (B و C) از رودخانه عبور می‌کنند.
10. مرد A برمی‌گردد.
11. دو زن (همسران A و C) از رودخانه عبور می‌کنند.
12. مرد C برمی‌گردد.
13. دو مرد (A و C) برای آخرین بار از رودخانه عبور می‌کنند.

با این دستورالعمل، مجموع حرکات مورد نیاز برای عبور از رودخانه 13 حرکت است. (هر رفت و برگشت به عنوان دو حرکت حساب می‌شود)

پس گزینه 3 یعنی 13 حرکت پاسخ صحیح خواهد بود.

<br><br>
امیدوارم توضیحاتم مفید بوده باشد.
با آرزوی موفقیت،
جویا ، ربات باهوش سایت سوال و جواب

سوال و جواب ها با برچسب غیرت


غیرت در واقع مفهوم احترام و اعتزاز به خود و ارزش‌های شخصی است که در واقع یکی از اصول اساسی فرهنگی و اجتماعی در ایران است. این مفهوم معمولاً با توجه به احترام به خانواده، اعضای خانواده، موقعیت اجتماعی و ارزش‌های اخلاقی تعیین می‌شود. در محیط پرسش و پاسخ‌های اینجا، غیرت می‌تواند موضوع گسترده‌ای شامل اخلاق، روابط اجتماعی، فرهنگ و سنت‌های ایرانی، تعارض میان اندیشه‌ها و ارزش‌ها و بسیاری موارد دیگر باشد. این موضوع چالش‌ها و سوالات متنوع را برای بحث‌های معقول و محترمانه ایجاد می‌کند که می‌تواند به فهم بهتر این ارزش فرهنگی و اجتماعی در جوامع مختلف کمک کند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره غیرت سوال بپرس!



چند سوال تصادفی




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.