سوال و جواب ها با برچسب قرص ب 2

سلام من الان ۶ ماه است که ترامادول روزی ۸ عدد ۲۰۰ مصرف میکنم
الان چند روزه کمش کردم روزی ۵ یا ۴ تا ۲۰۰ سنمم هم ۳۰ ساله
چند روز دیگه میخوام ازمایش ازدواج بدم اما خیلی سخته الان نمیتونم بزارم کنار به نظرتون با مصرف ب۲ به جای مصرف ترامادول تا از ازمایش ازدواج رد شم به نظرتون چه کار کنم لطفا کمکم کنید ۳ روز وقت دارم

بازدید: 2341 از گروه : اعتیاد

سلام من الان ۶ ماه است که ترامادول روزی ۸ عدد ۲۰۰ مصرف میکنم الان چند روزه کمش کردم روزی ۵ یا ۴ تا ۲۰۰ سنمم هم ۳۰ ساله چند روز دیگه میخوام ازمایش ازدواج بدم اما خیلی سخته الان نمیتونم بزارم کنار به نظرتون با مصرف ب۲ به جای مصرف ترامادول تا از ازمایش ازدواج رد شم به نظرتون چه کار کنم لطفا کمکم کنید ۳ روز وقت دارم بازدید: 2341 از گروه : اعتیاد

با عرض سلام و احترام فروان ........دوستان محترم من در رشته برورش اندام اسیا مقام مشتریک سوم اسیا را گرفتم دلیل دارد این مطلب ..........من در صول عمر فقط خانه بیرمرد تاریک دیده بودم قرص من فقط ممکل ورزشی هست امروز احمق ترین فرد جهان شدم برای اولین و اخرین بار شیشه مصرف کردم لذت نداشت فقط بدن من خشک شده و خواب نرفتم کمک کنید ایا یک بار مصرف میکشد

بازدید: 2876 از گروه : مسایل روحی

من جوانی 30 ساله هستم الان یک سال است که موادی به نام تریاک را خوردنی استفاده می کنم چطوری می تونم کنار بگزارم

بازدید: 4631 از گروه : اعتیاد

بازدید: 2341 از گروه : اعتیاد

دوستان روزی 45میلی گرم متادون مصرف میکنم. خیلی دوست دارم ترک کنم سوالی که دارم اینه که این مقدارراچطورکم کنم.به محض اینکه ازمقدارش کم میکنم حال واحساسم خراب میشه ودرد فیزیکی میادسراغم نمیدونم چکارکنم اگه کسی تجربه اش را داره کمک کنه ممنون میشم.....

بازدید: 4427 از گروه : اعتیاد

سلام من۲۳ سالمه.۴.ماه هست که قرص زیر زبانی ب ۲ مصرف میکنم روزی یک سوم،بخاطر کارم ک سنگینه نمیتونم و وقتشو ندارم ک ترک کنم.ولی تعطیلات عید میخام بخوابم خونه و ترک کنم.میخاستم بدونم کسی هست ک تا حالا ب۲ ترک کرده باشه چند روز خماری داره لطفا راهنمایی کنید میخام از شر این قرص راحت شم😢

بازدید: 2935 از گروه : اعتیاد

با سلام من متاسفانه بعد از چهار سال و نیم قطع مواد مخدر مجددا گرفتار شدم +که به مدت دو ماه هرویین مصرف کردم بعد طی بیست روز مصرف متادون دوز خود را پایین اورده و الان هشت روزه که دارم بی دو مصرف میکنم+ الان تقریبا روزی ربع یا کمی بیشتر استفاده میکنم دوستان گرامی خواهش میکنم اگه کسی تجربه در این مورد داره کمکم کنه ،من بشخصه خودم ادمی نیستم که از خماری بترسم ولی الان تو شرایطی نیستم که بتونم خماری بکشم چون متاهل شدم و اصلا دوست ندارم همسر و خانوادم بفهمنند من بعد از چهار و پنج سال دوباره مصرف کردم پس من منتظر جواب شما دوستان هستم

بازدید: 3220 از گروه : دنیای مجازی

مریم هستم به مدت ۳ماه ازقرص B2استفاده مکردم تا ان را به 1چهارم رساندم الان 11روز است مصرف نمی کنم ولی پادرد دل پیچه ناراحتی های عصبی بیقراری کسلی بهسراغم امده شما را به مقدسات قسم می دهم کمکم کنید ۳تا بچه مدرسه ی دارم چکار کنم

بازدید: 3424 از گروه : درمان دارویی

من جوانی 30 ساله هستم الان یک سال است که موادی به نام تریاک را خوردنی استفاده می کنم چطوری می تونم کنار بگزارم بازدید: 4631 از گروه : اعتیاد
دوستان روزی 45میلی گرم متادون مصرف میکنم. خیلی دوست دارم ترک کنم سوالی که دارم اینه که این مقدارراچطورکم کنم.به محض اینکه ازمقدارش کم میکنم حال واحساسم خراب میشه ودرد فیزیکی میادسراغم نمیدونم چکارکنم اگه کسی تجربه اش را داره کمک کنه ممنون میشم..... بازدید: 4427 از گروه : اعتیاد
مریم هستم به مدت ۳ماه ازقرص B2استفاده مکردم تا ان را به 1چهارم رساندم الان 11روز است مصرف نمی کنم ولی پادرد دل پیچه ناراحتی های عصبی بیقراری کسلی بهسراغم امده شما را به مقدسات قسم می دهم کمکم کنید ۳تا بچه مدرسه ی دارم چکار کنم بازدید: 3424 از گروه : درمان دارویی
با سلام من متاسفانه بعد از چهار سال و نیم قطع مواد مخدر مجددا گرفتار شدم +که به مدت دو ماه هرویین مصرف کردم بعد طی بیست روز مصرف متادون دوز خود را پایین اورده و الان هشت روزه که دارم بی دو مصرف میکنم+ الان تقریبا روزی ربع یا کمی بیشتر استفاده میکنم دوستان گرامی خواهش میکنم اگه کسی تجربه در این مورد داره کمکم کنه ،من بشخصه خودم ادمی نیستم که از خماری بترسم ولی الان تو شرایطی نیستم که بتونم خماری بکشم چون متاهل شدم و اصلا دوست ندارم همسر و خانوادم بفهمنند من بعد از چهار و پنج سال دوباره مصرف کردم پس من منتظر جواب شما دوستان هستم بازدید: 3220 از گروه : دنیای مجازی
سلام من۲۳ سالمه.۴.ماه هست که قرص زیر زبانی ب ۲ مصرف میکنم روزی یک سوم،بخاطر کارم ک سنگینه نمیتونم و وقتشو ندارم ک ترک کنم.ولی تعطیلات عید میخام بخوابم خونه و ترک کنم.میخاستم بدونم کسی هست ک تا حالا ب۲ ترک کرده باشه چند روز خماری داره لطفا راهنمایی کنید میخام از شر این قرص راحت شم😢 بازدید: 2935 از گروه : اعتیاد
با عرض سلام و احترام فروان ........دوستان محترم من در رشته برورش اندام اسیا مقام مشتریک سوم اسیا را گرفتم دلیل دارد این مطلب ..........من در صول عمر فقط خانه بیرمرد تاریک دیده بودم قرص من فقط ممکل ورزشی هست امروز احمق ترین فرد جهان شدم برای اولین و اخرین بار شیشه مصرف کردم لذت نداشت فقط بدن من خشک شده و خواب نرفتم کمک کنید ایا یک بار مصرف میکشد بازدید: 2876 از گروه : مسایل روحی
سلام من الان ۶ ماه است که ترامادول روزی ۸ عدد ۲۰۰ مصرف میکنم الان چند روزه کمش کردم روزی ۵ یا ۴ تا ۲۰۰ سنمم هم ۳۰ ساله چند روز دیگه میخوام ازمایش ازدواج بدم اما خیلی سخته الان نمیتونم بزارم کنار به نظرتون با مصرف ب۲ به جای مصرف ترامادول تا از ازمایش ازدواج رد شم به نظرتون چه کار کنم لطفا کمکم کنید ۳ روز وقت دارم بازدید: 2341 از گروه : اعتیاد

من جوانی 30 ساله هستم الان یک سال است که موادی به نام تریاک را خوردنی استفاده می کنم چطوری می تونم کنار بگزارم

بازدید: 4631 از گروه : اعتیاد

بازدید: 4427 از گروه : اعتیاد

بازدید: 3424 از گروه : درمان دارویی

بازدید: 3220 از گروه : دنیای مجازی

بازدید: 2935 از گروه : اعتیاد

بازدید: 2876 از گروه : مسایل روحی

بازدید: 2341 از گروه : اعتیاد

منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

فلم امریکایی که دختر از عروسی اش فرار میکنه در تشناب مردانه میرود و همراه کاندید ریاست جمهوری اشنا میشه بازدید: 41 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
باید برای آزمون‌های استخدامی درس بخونم یا به دنبال کاری با حقوق مناسب بگردم؟ بازدید: 189 از گروه : تحصیلات
بسم الله الرحمن الرحیم سلام من رستم 24 سال دارم...برادر کوچکترم 22سال دارد...10 سال پیش ساعت 2:30صبح وقتی برادر کوچکترم خواب بود من در حال ضبط یک کاست نوار بودم..من و برادرم در یک اتاق بودیم ..بلندگوی ضبط را نزدیک خودم که کنار برادرم بودم گذاشته بودم...که ناگهان ناخواسته صدای بلندگوی با اخرین ولوم پخش شد ...بمدت 6ثانیه ..برادرم در حالت خواب از جایش پرید و بعد از قطع صدای بلندگو سر جایش افتاد ....واز خواب بیدار نشد...وقتی از خواب بیدار شد من ماجرا را برایش گفتم اما او حتی این قضیه یادش نمیامد... از امان موقع مدتی بعد حدوداا 7ماه بعد ..در هفته یکباردر خواب میترسید و با صدای بلند از خواب بیدار میشد ...پیش دکتر هم نمیرفت....این وضعیت سال به سال بدتر میشد...تا جایی که دوسال پیش برای مدتی کاملا دچار اختلال روانی شد..یعنی هر شب از خواب با فریاد های بسیار وحشتناک بیدار میشد و کاملا افسردگی شدیدی گرفت ...ب لطف خدا بعد از 6 ماه وضعیتش بهتر شد..اما حالا دومرتبه مثل سابق در خواب فریاد میزند بسیار وحشتناکتر از گذشته ...وقتی بیدار است حالش خوب است اما چند روز پیش با هم بحثمان شد و برادرم بهم گفت که زود عصبی میشم کنترلم رو از دست میدم اونقدری که قلبم میخواد منفجر بشه ...و بیش از چندین دفعه در خیابان بیرون از منزل بدون اینکه متوجه چیزی بشم بیهوش میشم و وقتی بهوش میام تنها چیزی که میدونم اینکه روی زمین توی یک کوچه افتاده ام و حالت بیهوشی من زمان کوتاهی دارد حدوداا 1یا2 دقیقه...و در اخر برادرم گریه کرد و بهم گفت که من پیش یک روانشناس بدون اینکه خانواده با خبر بشه رفته ام و روانشناس بهم گفته که همه اتفاق هایی که برات پیش امده دلیلش تنها میتونه یک شوک به مغزت در زمان استراحت باشه...و بعدش برادرم بهم گفت که من مسول همه این رنج و درد و عذابی که میکشه....از اون لحظه تا حالا من کلا اعصابم بهم ریخته..تازه میخواستم ازدواج کنم که همه چیز را بهم زدم..کلی احساس گناه میکنم ..قلبم خیلی بدرد میاد و میسوزه خیلی گریه میکنم ..من برادرم را خیلی دوست دارم ..تنها دعای من بعد نمازم اینه>>خدایا منو زودتر از این دنیا ببر و حال داداشمو خوب کن..هر شب میرم بیرون بین اونایی که ادعاشون میشه عمدا با شمشیر بهشون حمله میکنم که شایید یکی منو از این دنیا مرخصم کنه اما متاسفانه همچین اتفاقی تا حالا نیوفتاده و چند نفر بیگناه را هم بشدت مجروع کردم..کلا دارم دیونه میشم همین الان هم گریه کردم ..خیلی دارم عذاب میکشم اما نه به اندازه برادرم..لطفا کسی میتونه یک راه برای بهبودی وضعیت برادرم پیشنهاد بده..هرکی کمکم کنه من تا روزی که زنده ام برای خودش و نسلش دعای خیر میکنم>>و در ضمن داداشم توی خواب که جیغ میکشه هر بار یا یکی از اعضای خانوادمون رو میبینه که میخواد بهش اسیب بزنه یا یک پیرمرد که شمشیر بدست بسمتش حمله میکنه و میخواد بکشدش>>همین موضوع باعث شده من از دست روانشناسی که به برادرم مشاوره داده بسیار ناراحت بشم..یک روانشناس برای رضای خدا نظر کاملا علمی را بمن پیشنهاد بده ..من منتظر جوابتان هستم ..و من الله توفیق.. بازدید: 3047 از گروه : ترس
در واتساپ چگونگی به روز رسانی واتساپ Whatsapp بازدید: 2078 از گروه : واتساپ (whatsapp)
بهترین مارک گوشی برای خرید بازدید: 1975 از گروه : خرید موبایل
سلام...می خواستم یه سوال بپرسم که مدتی هست فکرم رو مشغول کرده..لطفا برادرا جواب بدن تا مشکلم حل بشه... من با دوست پسرم نزدیک سه ساله که دوستم...به هم خیلی علاقه داریم..باوجود مشکلات خیلی زیادی که سر راه ما بود باز با هم موندیم..اون حتی یکبار بخاطره من از زندگیش داشت می گذشت و با قرص داشت خودکشی می کرد..البته فکر نکنید که بهم دروغ گفته چون بهم ثابت شده که حقیقته..همه جوره اونی هست که می خوام..فامیل دور هم هستیم و از اون اول رابطمون به خونوادش قضیه رو گفته و قرار بعد از خدمتش ازدواج کنیم... حالا سوالم این هست که من گاهی بهش شک میکنم و از این شکم زجر می کشم..چند بار امتحانش کردم تلفنی...چند ماه اول دوستیمون یک بار پا داد و من ازش جدا شدم و بعد چندروز قسمو اصرار و قسم به شب قدر بخشیدمش و بعدش هروقت امتحانش کردم سریع بهم گفت که مزاحم داره...تا اینکه یک ماه پیش باز امتحانش کردم دیدم سریع جواب داده بعد که دید کش میدم فحش داد اما باز جوابش رو می داد..و از اون طرف به من هیچی نگفت...ووقتی من خودم رو لو دادم همون لحظه قسم خورد که می دونسته منم و میخواسته حرصم رو دربیاره تا من از امتحان کردن دست بردارم...و حتی دست رو قران گذاشت که میدونسته منم و قصد خیانت نداشته.. حالا گاهی این فکر که می خواسته خیانت کنه بدجور عذابم میده یک بار بهش گفتم که هنوز باور ندارم که خیانت نبوده کارت اما با برخورد تندی گفت که من بچم و بهش اعتماد ندارم...خواهش می کنم بهم بگین که این پسر قصدش چی بود؟؟؟داداشای من بهم بگین که می خواسته خیانت کنه؟؟؟تو رو خدا راستش رو بگین ..... این فکر باعث میشه من از محبت هاش گاهی بی اعتنا رد شم و بهش شک داشته باشم... خواهش می کنم بهم بگین...اگه بدونه که من تو فضای مجازی پیام گذاشتم ازم دلخور میشه اما شما باید مطمئنم کنید... خواهرا هم اگه می تونن کمک کنن... خواهشا بازدید: 2705 از گروه : عشق
اسم فیلمی رو میخوام که دختره سه هزار دلار به یک بی خانمان پول میده تا نقش شوهرش رو بازی کند بازدید: 104 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
علائم و نشانه های خیانت به همسر چیست؟ بازدید: 3657 از گروه : سوالات گوناگون
علی 40 سکه دارد که 16 تای آن‌ها 100 ریالی و بقیه آن‌ها 200 ریالی اند. مشخص کنید چند درصد از سکه‌های او 100 ریالی و چند درصد 200 ریالی اند؟ بازدید: 52 از گروه : سوالات گوناگون
علت این‌که قرآن را باید عربی قرائت کنیم چیست‌؟ بازدید: 4040 از گروه : اجتماعی
با سلام دلایل شارژ نشدن گوشی چی میتونه باشه ؟ بازدید: 886 از گروه : مشکلات موبایل
به تازگی اسم یک کتاب به نام پایان نامه رو شنیدم که میگن خیلی عجیب و غریب نوشته شده.می خواستم صحت این و موضوع کتاب رو بدونم. بازدید: 2338 از گروه : کتاب و کتابخوانی
انتخاب نام کاربری بازدید: 150 از گروه : مربوط به سایت سوال و جواب
اسم فیلمی که دختره قائم میشه تو کمد موقع خیانت کردن از مامانش فیلم میگیره بازدید: 113 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلم جنگی بود مربوط به فکر کنم مربوط به جنگهای جهانی بازدید: 69 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

فلم امریکایی که دختر از عروسی اش فرار میکنه در تشناب مردانه میرود و همراه کاندید ریاست جمهوری اشنا میشه

بازدید: 41 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

باید برای آزمون‌های استخدامی درس بخونم یا به دنبال کاری با حقوق مناسب بگردم؟

بازدید: 189 از گروه : تحصیلات

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام من رستم 24 سال دارم...برادر کوچکترم 22سال دارد...10 سال پیش ساعت 2:30صبح وقتی برادر کوچکترم خواب بود من در حال ضبط یک کاست نوار بودم..من و برادرم در یک اتاق بودیم ..بلندگوی ضبط را نزدیک خودم که کنار برادرم بودم گذاشته بودم...که ناگهان ناخواسته صدای بلندگوی با اخرین ولوم پخش شد ...بمدت 6ثانیه ..برادرم در حالت خواب از جایش پرید و بعد از قطع صدای بلندگو سر جایش افتاد ....واز خواب بیدار نشد...وقتی از خواب بیدار شد من ماجرا را برایش گفتم اما او حتی این قضیه یادش نمیامد... از امان موقع مدتی بعد حدوداا 7ماه بعد ..در هفته یکباردر خواب میترسید و با صدای بلند از خواب بیدار میشد ...پیش دکتر هم نمیرفت....این وضعیت سال به سال بدتر میشد...تا جایی که دوسال پیش برای مدتی کاملا دچار اختلال روانی شد..یعنی هر شب از خواب با فریاد های بسیار وحشتناک بیدار میشد و کاملا افسردگی شدیدی گرفت ...ب لطف خدا بعد از 6 ماه وضعیتش بهتر شد..اما حالا دومرتبه مثل سابق در خواب فریاد میزند بسیار وحشتناکتر از گذشته ...وقتی بیدار است حالش خوب است اما چند روز پیش با هم بحثمان شد و برادرم بهم گفت که زود عصبی میشم کنترلم رو از دست میدم اونقدری که قلبم میخواد منفجر بشه ...و بیش از چندین دفعه در خیابان بیرون از منزل بدون اینکه متوجه چیزی بشم بیهوش میشم و وقتی بهوش میام تنها چیزی که میدونم اینکه روی زمین توی یک کوچه افتاده ام و حالت بیهوشی من زمان کوتاهی دارد حدوداا 1یا2 دقیقه...و در اخر برادرم گریه کرد و بهم گفت که من پیش یک روانشناس بدون اینکه خانواده با خبر بشه رفته ام و روانشناس بهم گفته که همه اتفاق هایی که برات پیش امده دلیلش تنها میتونه یک شوک به مغزت در زمان استراحت باشه...و بعدش برادرم بهم گفت که من مسول همه این رنج و درد و عذابی که میکشه....از اون لحظه تا حالا من کلا اعصابم بهم ریخته..تازه میخواستم ازدواج کنم که همه چیز را بهم زدم..کلی احساس گناه میکنم ..قلبم خیلی بدرد میاد و میسوزه خیلی گریه میکنم ..من برادرم را خیلی دوست دارم ..تنها دعای من بعد نمازم اینه>>خدایا منو زودتر از این دنیا ببر و حال داداشمو خوب کن..هر شب میرم بیرون بین اونایی که ادعاشون میشه عمدا با شمشیر بهشون حمله میکنم که شایید یکی منو از این دنیا مرخصم کنه اما متاسفانه همچین اتفاقی تا حالا نیوفتاده و چند نفر بیگناه را هم بشدت مجروع کردم..کلا دارم دیونه میشم همین الان هم گریه کردم ..خیلی دارم عذاب میکشم اما نه به اندازه برادرم..لطفا کسی میتونه یک راه برای بهبودی وضعیت برادرم پیشنهاد بده..هرکی کمکم کنه من تا روزی که زنده ام برای خودش و نسلش دعای خیر میکنم>>و در ضمن داداشم توی خواب که جیغ میکشه هر بار یا یکی از اعضای خانوادمون رو میبینه که میخواد بهش اسیب بزنه یا یک پیرمرد که شمشیر بدست بسمتش حمله میکنه و میخواد بکشدش>>همین موضوع باعث شده من از دست روانشناسی که به برادرم مشاوره داده بسیار ناراحت بشم..یک روانشناس برای رضای خدا نظر کاملا علمی را بمن پیشنهاد بده ..من منتظر جوابتان هستم ..و من الله توفیق..

بازدید: 3047 از گروه : ترس

در واتساپ چگونگی به روز رسانی واتساپ Whatsapp

بازدید: 2078 از گروه : واتساپ (whatsapp)

بهترین مارک گوشی برای خرید

بازدید: 1975 از گروه : خرید موبایل

سلام...می خواستم یه سوال بپرسم که مدتی هست فکرم رو مشغول کرده..لطفا برادرا جواب بدن تا مشکلم حل بشه...
من با دوست پسرم نزدیک سه ساله که دوستم...به هم خیلی علاقه داریم..باوجود مشکلات خیلی زیادی که سر راه ما بود باز با هم موندیم..اون حتی یکبار بخاطره من از زندگیش داشت می گذشت و با قرص داشت خودکشی می کرد..البته فکر نکنید که بهم دروغ گفته چون بهم ثابت شده که حقیقته..همه جوره اونی هست که می خوام..فامیل دور هم هستیم و از اون اول رابطمون به خونوادش قضیه رو گفته و قرار بعد از خدمتش ازدواج کنیم...
حالا سوالم این هست که من گاهی بهش شک میکنم و از این شکم زجر می کشم..چند بار امتحانش کردم تلفنی...چند ماه اول دوستیمون یک بار پا داد و من ازش جدا شدم و بعد چندروز قسمو اصرار و قسم به شب قدر بخشیدمش و بعدش هروقت امتحانش کردم سریع بهم گفت که مزاحم داره...تا اینکه یک ماه پیش باز امتحانش کردم دیدم سریع جواب داده بعد که دید کش میدم فحش داد اما باز جوابش رو می داد..و از اون طرف به من هیچی نگفت...ووقتی من خودم رو لو دادم همون لحظه قسم خورد که می دونسته منم و میخواسته حرصم رو دربیاره تا من از امتحان کردن دست بردارم...و حتی دست رو قران گذاشت که میدونسته منم و قصد خیانت نداشته..
حالا گاهی این فکر که می خواسته خیانت کنه بدجور عذابم میده یک بار بهش گفتم که هنوز باور ندارم که خیانت نبوده کارت اما با برخورد تندی گفت که من بچم و بهش اعتماد ندارم...خواهش می کنم بهم بگین که این پسر قصدش چی بود؟؟؟داداشای من بهم بگین که می خواسته خیانت کنه؟؟؟تو رو خدا راستش رو بگین .....
این فکر باعث میشه من از محبت هاش گاهی بی اعتنا رد شم و بهش شک داشته باشم...
خواهش می کنم بهم بگین...اگه بدونه که من تو فضای مجازی پیام گذاشتم ازم دلخور میشه اما شما باید مطمئنم کنید...
خواهرا هم اگه می تونن کمک کنن...
خواهشا

بازدید: 2705 از گروه : عشق