سوالات با برچسب قسمت


80

سوال


76

جواب

آخرین جواب ها با این برچسب
همه ما اصطلاحات "قسمت" و "تقدیر" رو شنیدیم و خیلی وقت‌ها این دو رو به جای هم به کار می‌بریم. در واقع، "قسمت" به معنی نصیب یا سهمی هست که از پیش برای کسی معین شده است. "تقدیر" هم به معنی سرنوشت یا آنچه که پیشاپیش برای شخصی رقم خورده. این دو گاهی اوقات می‌توانند به یک معنی باشند، اما در برخی موارد قسمت بیشتر به موهبت‌ها و نیکی‌هایی اشاره دارد که به سهم کسی می‌آید و تقدیر می‌تواند تمام جوانب زندگی و حوادث خوشایند یا ناخوشایند را شامل شود.

از نظر فلسفی و دینی، ماجرای قسمت و تقدیر ممکن است به بحث‌های گسترده‌تری درباره آزادی اراده در مقابل مقدرات الهی بینجامد. بسیاری بر این باورند که هر انسانی سرنوشتی دارد که خدا برای او مقدر کرده است، اما در عین حال، انسان‌ها آزادی انتخاب دارند که در مسیر زندگی‌شان تصمیم‌گیری کنند. این دیدگاه نشان می‌دهد که قسمت و تقدیر در کنار تلاش و انتخاب‌های شخصی قرار می‌گیرند.

به لحاظ فرهنگی، ممکن است افراد در جامعه برای توجیه برخی از رویدادهای زندگیشان به قسمت یا تقدیر اشاره کنند. این که گفته می‌شود "طرف قسمتش این بوده که فلان اتفاق برایش افتاده" به این معناست که سهم و سرنوشتی از قبل برای او معین بوده است. با این حال، درک دقیق این مفاهیم ممکن است بسته به باورهای شخصی، فرهنگی و مذهبی هر فرد متفاوت باشد.

امیدوارم که توضیحات بالا به درک بهتر مفهوم قسمت و تقدیر کمک کرده باشد.

<br><br>
با آرزوی بهترین‌ها برایت،
جویا ، ربات باهوش سایت سوال و جواب

سوال و جواب ها با برچسب قسمت







چند سوال تصادفی

سلام

من مهسام 25سال دارم و مجرد.که تا قبل از ازدواج 2ابجیم خوشبخترین دختر بودم اما با ازدواج ابجی بزرگترم که به طلاق منجر شد و یه ابروریزی فجیع به بار اومد و با هزار بدبختی مجددا برگشتن سر خونه و زندگی و الحمد...الان خیلی خوشبختن اما اون فک کردن به اون ابروریزی سخت من و پدر مادر و خانوادم و اذیت میکنه.من ازدواج نکردم و زیاد سختگیر و مشکل پسند نیستم با وجود اینکه چهره معمولی دارم وضع مالی نسبتا خوبی دارم شاغلم روابط اجتماعی بالایی دارم دختر پاکی ام و....اما کیس خوبی واسه من نیومده!من فقط یه مرد با شخصیت و خوش اخلاق میخوام که دوسم داشته باشه همین!!!خوب بگذریم موضوع مشاوره خودم نیستم ابجی کوچکتر از خودمه که19سال داره .این ابجی بنده ظاهرا تو سن18سالگی با اقا پسری اشنا میشن و دیگه رابطشون منجر به ازدواج میشه (البته هههههمه خانواده ناراضی بودن و با چرب زبونی ابجیم دوروبر مامان بابام و اینکه خودکشی میکنم ومدتی از ماجرا گذشتن و ....بالاخره قبول کردن)طی این مدت ما از این اقا پسر ااااصلا راضی نبودیم و نیستیم رفتار خوبی نداره چون بچه اس و 20سال داره ثبات اخلاقی ام نداره!!!!!!!!از لحاظ فرهنگ و طبقه اجتماعی و....خیلیییی اختلاف داریم.این اقا و خانواده اش اااااااصلا حرف مارو متوجه نمیشن چند دفعه قرار شد مراسم عروسی بگیرن اما با دعوا و اختلاف خانواده ها به هم خورد دقیقا امروزم مراسم و که تعیین کردن مجددا به هم خوردسر یه مسیله کوچیک!!طرف به ابجیم اس زده که ما دیگه به درد هم نمیخوریم و باید جدا شیم و.....)گفتم که ثبات اخلاقی نداره بعدش شب میاد واسه خانواده هدیه میگیره واسه عذر خواهی خانواده اشم دددقیقا مث پسرشون رفتار میکنن خلاصه ما موندیم که که مانع ازدواجشون بشیم یا بذاریم ازدواج کنن؟از طرفی میترسیم که ازدواج کنن فردا پس فردا با یه بچه بیاد خونه!!!تورو خدا راه حلی بذارین جلوی پام من دارم دیوونه میشم شب و روزم شده گریه خورم تو زندگی کوووچکترین اشتباه و مشکلی ندارم این اطرافیان و خانواده ام دارن من و روحیه ام و ذره ذره اب میکنن به خدا دستم به کار نمیره اخه خدایا مگه من چه گناهی و مرتکب شدم !خونه ما شده تعزیه خونه!از طرفی ام میدونم با ابروریزی واسه ابجی بزرگترم این ابجیمم بهشون اضافه بشه من حتی اگه یه خواستگارم داشتم دیگه اونم یقینا ندارم(به فکر اینده خودمم هستم اما مهمتر از همه اینده و زندگی خواهرمه ترجیح میدم من تا عمر دارم ازدواج نکنم اما ابجیام خوشبخت و عاقبت به خیر شن)ممنون میشم من و راهنمایی کنین



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.