سوالات با برچسب متفاوتم


01

سوال


04

جواب

آخرین جواب ها با این برچسب
دسته ی سوم
رفتار یا تفکر مضطربانه و دلهره آور از ویژگی های دسته ی سوم است. اختلال شخصیت اجتنابی، وابسته و وسواسی جزو این دسته قرار میگیرند.
اجتنابی
بسیار به انتقاد یا طرد شدن حساس است
احساس ناکافی بودن، جذاب یا مهم نبودن میکند
از فعالیتهای عملی که به برقراری رابطه با دیگران نیاز دارد می پرهیزد
منزوی است و از موقعیت های اجتماعی واهمه دارد، از انجام فعالیت های جدید یا دیدار با غریبه ها میگریزد
در شرایط اجتماعی و روابط شخصی به شدت خجالتی
ترس از مورد تایید واقع نشدن، شرمندگی یا مسخره شدن
وابسته
وابستگی شدید به دیگران و احساس نیاز به اینکه مورد مراقبت قرار گیرد
نسبت به دیگران رفتار مطیع یا وابسته دارد
از اینکه مواظب خودش باشد یا درصورت تنهایی از خود دفاع کند می ترسد
کمبود اعتماد به نفس، برای گرفتن کوچکترین تصمیمات به راهنمایی و تایید دیگران نیاز دارد
به سختی میتواند با دیگران مخالفت کند، از مورد تایید واقع نشدن میترسد
تحمل برخورد غیر محترمانه و خشونت آمیز حتی وقتی گزینه ی دیگر وجود دارد
نیاز مبرم به شروع رابطه ی جدید با پایان یک رابطه ی صمیمی
وسواسی
دل مشغولی شدید به جزئیات، نظم و ترتیب
کمالگرایی شدید، به طوری که وقتی امر مطلوب به ثمر نرسد پریشان و بیقرار میشود مثلا حس میکند نمیتواند پروژه را تمام کند چون به استاندارد های مطلوب نخواهد رسید
میل به کنترل اشخاص، امور و شرایط و ناتوانی در سپردن امور به دیگران
نادیده گرفتن دوستان و فعالیت های لذت بخش چون تعهد زیادی به کار یا پروژه دارد
نمی تواند اشیای شکسته و خراب را دور بندازد
سرسخت و کله شق
دربرابر اخلاق یا ارزش ها منعطف نیست
کنترل شدید نسبت به بودجه و خرج پول
اختلال شخصیت وسواسی با اختلال وسواس فکری-عملی، که نوعی اختلال اضطراب است، یکسان نیست.
دسته ی دوم
ویژگی این دسته رفتار یا تفکر نمایشی، بیش از اندازه عاطفی یا غیر قابل پیشبینی است. اختلال شخصیت ضد اجتماعی، مرزی، نمایشی و خودشیفته جزو این دسته است.

ضد اجتماعی
اهمیت ندادن به نیاز ها و احساسات دیگران
مرتب دروغ میگوید، دزدی میکند، از نام مستعار استفاده میکند و دیگران را سر کار میگذارد
مدام با قانون به مشکل برمیخورد
تخطی از حقوق دیگران
رفتار پرخاشگرانه و اغلب خشونت آمیز
اهمیت ندادن به امنیت خود یا دیگران
رفتار بدون فکر
بی مسوولیتی
عدم پشیمانی از رفتار
مرزی
رفتار پرخطر و بدون فکر، مثل رابطهئی جنسی پرخطر، قمار یا پرخوری
تصویری که از خود دارد متزلزل و بی ثبات است
روابط دشوار و بی ثبات
دمدمی مزاج، اغلب در واکنش به استرس میانفردی
رفتار خودکشی یا تهدید به خودآزاری
ترس شدید از تنهایی یا ترک شدن
احساس پوچی مداوم
بروز خشم به صورت شدید و متناوب
پارانویای مقطعی به خاطر استرس
نمایشی
مدام به دنبال جلب توجه است
رفتار نمایشی، عاطفی یا جنسی از خود نشان می دهد تا توجه بگیرد
نظرات قدرتمند دارد اما جزئیات یا حقایق زیادی پشت حرف هایش نیست
به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار میگیرد
احساساتش سطحی است و مدام تغییر میکند
نگرانی بیش از حد نسبت به ظاهر
فکر میکند رابطه اش با دیگران بسیار صمیمانه است درصورتی که اینطور نیست
خودشیفته
باور به خاص و مهم تر بودن از دیگران
فانتزی قدرت، موفقیت و جذابیت
در توجه به نیاز و احساسات دیگران ناتوان است
در استعداد و دستاورد های خود اغراق میکند
مدام انتظار تحسین و تمجید دارد
تکبر
توقع غیر منطقی برای دریافت لطف و مزیت، اغلب از دیگران سوء استفاده میکند
به دیگران حسادت میکند یا فکر میکند دیگران به او حسادت میکنند
دسته ی اول
ویژگی این دسته رفتار یا تفکر عجیب و غیر عادی است. اختلال شخصیت پارانوید، اسکیزوئید و اسکیزوتایپی جزو این دسته هستند.

اختلال شخصیت پارانوید
بی اعتمادی و شک دائم به دیگران و مقاصد آنها
باور غیر منطقی به اینکه دیگران سعی دارند او را فریب دهند یا به او آسیب برسانند
شک بی مورد به وفاداری یا قابل اعتماد بودن دیگران
تردید در اعتماد به دیگران به خاطر ترس منطقی از اینکه دیگران از اطلاعات محرمانه علیه شما استفاده کنند
موقعیت های بی خطر را توهین یا حمله ی شخصی تلقی میکنند
واکنش خشونت آمیز یا متخاصم نسبت به رفتاری که به باورشان توهین یا تحقیر است
میل به کینه ورزی
شک بی دلیل و مداوم به عدم وفاداری همسر یا شریک جنسی
اختلال شخصیت اسکیزوئید
بی میلی به روابط اجتماعی و فردی، ترجیح میدهد تنها باشد
محدوده ی بروز احساسات این فرد کم است
نمی تواند از اکثر فعالیت ها لذت ببرد
متوجه سرنخ های عادی اجتماعی نمیشود
ظاهر سرد یا بی تفاوت نسبت به دیگران
کم میلی یا بی میلی به برقراری رابطه ی جنسی
اختلال شخصیت اسکیزوتایپی
لباس، افکار، باور، گفتار یا رفتار عجیب و غریب
تجربه ی ادراک عجیب، مثل شنیدن صدایی که نامتان را صدا میزند
خنثی بودن از نظر عاطفی یا واکنش نامناسب عاطفی
اضطراب اجتماعی و نداشتن رابطه ی صمیمانه یا راحت نبودن با برقراری روابط دوستانه
واکنش بی تفاوت، نا مناسب یا مشکوک به دیگران
«تفکر جادویی». فرد باور دارد که با افکار خود میتواند روی اشخاص و رویداد ها تاثیر بگذارد
باور به اینکه یک سری اتفاقات تصادفی فقط برای شخص شما پیغام به خصوصی دارد

سوال و جواب ها با برچسب متفاوتم







چند سوال تصادفی

با سلام واحترام
من 31ساله مهندس ساختمان استخدام رسمی با درآمد ماهانه1200000تومان حدود9ساله پیش با همسرم آشنا شدم ،ایشان تازه دیپلم هنرستان دررشته معماری گرفته بودنند.درنهایت هر دو خانواده بعد از گذشت 3ماه ازآشنایی ما درجریان قرار گرفتند و دراین فاصله ایشان را تشویق به ادامه تحصیل نمودم وبردم کلاس کنکورثبت نام کردم تااینکه درمقطع کاردانی دررشته معماری پذیرفته شدوبعد ازدوسال بعد ازتثیبت شرایط کاری وشروع به تحصیل من وهچنین ترم آخر کاردانی ایشان زمینه ازدواج فرآهم شد.دوره 2ساله دوستی ما رابطه گاهی خوب وبدی داشتیم ومشکل از جانب من بخاطر نوع تفکرات خشک وپوسیده وعدم برخورد صحیح با جنس مخالف بودبطوریکه رابطه دستوری حاکم شدوایشان بدلیل (سن17ساله )کمی که داشتندتحت تاثیر قرارگرفته وعلی رغم میل باطنی کرنش نشان میدادندومواردی که به ایشان تکلیف میکردم مثلا آرایش نکن ،حق بیرون رفتن با خواهررو نداری بیرون میری باید اطلاع بدی چه ساعتی میری وبرمیگردی و... که این مسائل متاثرازشرایط خانوادگی من بود.تا اینکه با مشکلاتی بیان آن خارج ازحوصله است ازدواج کردیم ومن هم تحصیل میکردم وهم کاروبه اصرارمن مجددادرکنکورسراسری شرکت کردند و دررشته مهندسی معماری پذیرفته شدندودرنهایت فارغ تحصیل گردیدند.ازابتدا به دیلل نحوه برخوردپدر وبویژه مادرمن تنش های درهمان ابتدا زندگی ما بوجود آمدواین برخورد ها ناشی ازعدم آگاهی ومدیریت پدر وبویژه مادرم بود که بخاطرفقرفرهنگ خانوادگی آنها ایجاد شد.شاید هم بعضی از حرفها ورفتارهای آنها تعمدی نباشدواین موضوع را من بارها به همسرم میگفتم ولی ایشان اصراربه اینکه من مدافع آنها هستم محکوم میکردودراین میان اصطکاک بین ما زیاد میشد وبه مشاجره ودعوا فیزیکی ختم میشدکه دوبارمادر وخواهر ایشان با تماسی که من گرفتم حضور پیدا کردن ولی متاسفانه ضعف مدیریت و عدم آگاهی آنها برای حل وفصل این موضوعات بی اساس منجر به شعله ورشدن دعوا میشد.واز آن ابتدا یکسری حرمت ها بین ما شکسته شدوسعی کردم ترمیم کنم ولی با یک تلنگرمجددمسائل دامن زده میشد،وتصمیم گرفتم با 2تا خواهر ایشان خیلی رسمی وسرد برخورد کنم.واین روند ادامه داشت تا سال90که گاهی روابط خوبی با همسرم داشتم وگاهی روابط سردی که ایشان پیشنهاد بچه دارشدن دادن ومن نمیپذیرفتم،ویک سال شانه خالی کردم وبالاخره سال 91با اصرار ایشان ومرافه ومراجعه به پزشک وتوصیه پزشک مبنی براینکه ایشان مدت طولانی ازدواج کردن وباردارنشدن مصلحت به اینکه باردار شوند.علی رغم میل باطنی من تصمیم گرفتیم بچه دار شویم.اسفند 92فرزندم به دنیا آمدوبعداز گذشت چند ماه کوران اختلاف همسرم با مادرم تا الان شعله وراست.حس عجیبی دارم نه علاقه ای به همسرم دارم نه به فرزندم دارم.زندگی سخت وکلیشه ای شده،دوستانم رنج سنی 50تا60ساله ازمهندسین همکارهستنند با روحیه های بالا واهل تفریح های سالم کوه ،جنگل وموسیقس دوسالی هست با اینها ارتباط دارم وبصورت هفتگی برنامه میذاریم ویا دورهم جمع میشویم اهل موسیقی وشعر هستنندلحظات شادی را باهم داریم،واقعا حوصله خونه رفتن ندارم هیچ جذابیتی برام نداره ،احساس میکنم فرزند 6ماه ام را دوست ندارم حوصله گریه کردنشم ندارکم،احساس میکنم با همسرم نمیتونم ارتباط بگیرم دیگه دوستش ندارم،ارتباط همسرم باخانواده اش معمولی است ایشان هم ابراز میکند زندگیش تباه شده واززندگی وازدواجش راضی نیست ومشکل اساسیش به یاد آوردن خاطرات تلخ گذشته است ،سردی بدی حبه زندگی ما حاکم شده،واقعا نمیدونم چی باید کنم.
توضیح اینکه ازلحاظ مالی وفرهنگی تقریبا هردوخانواده دریک سطح اند



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.