سوالات با برچسب اختلال


56

سوال


190

جواب

سوال های تصادفی با این برچسب
با سلام
من خانم متاهل 27 ساله دارای یک پسر سه سال و نیمه و شش سال و نیمه که ازدواج کردم من و شوهرم علاوه بر مخالفتهای زیاد خانواده ام بعد از شش سال کشمکش با هم ازدواج کردیم با هم پسر دایی دختر عمه هستیم خواهر شوهرم زن برادرمه ، متاسفانه شوهرم آدم خیلی عصبی است سر هر چیز کوچیکی که مخالف حرف خودش باشه دعوا راه میندازه با اینکه اون موقع منو خیلی دوست داشت ولی حالا فحش و ناسزا میگه به خانواده ام فحش میده دست بزن داره و هیچ موقع هم حاضر نیست معذرت خواهی کنه و همیشه میگه تو شروع کردی تو مقصری منم همیشه به خاطر پسرم که روحیه ش خراب نشه میرم برای معذرت خواهی چه اون مقصر باشه چه من ولی به این راحتی ها هم حاضر نیست کوتاه بیاد اگر هم تا نصفه روز باهاش کاری نداشته باشم شروع میکه به فحش دادن و کتک کاری شیش ساله دارم تحمل میکنم به خاطر آبروم به خاطر پسرم من نفسم به پسرم بنده از این وضعیت هم خسته شدم خانواده ام فکر میکنن ما هنوز مثل اون سالای قبل از ازدواج که هر کاری میکردیم به هم برسیم عاشق همیم هنوز هم با همه این فحش ها و کتک ها دوسش دارم از اینکه دیگه کنارم نباشه حس بدی پیدا میکنم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام من رستم 24 سال دارم...برادر کوچکترم 22سال دارد...10 سال پیش ساعت 2:30صبح وقتی برادر کوچکترم خواب بود من در حال ضبط یک کاست نوار بودم..من و برادرم در یک اتاق بودیم ..بلندگوی ضبط را نزدیک خودم که کنار برادرم بودم گذاشته بودم...که ناگهان ناخواسته صدای بلندگوی با اخرین ولوم پخش شد ...بمدت 6ثانیه ..برادرم در حالت خواب از جایش پرید و بعد از قطع صدای بلندگو سر جایش افتاد ....واز خواب بیدار نشد...وقتی از خواب بیدار شد من ماجرا را برایش گفتم اما او حتی این قضیه یادش نمیامد... از امان موقع مدتی بعد حدوداا 7ماه بعد ..در هفته یکباردر خواب میترسید و با صدای بلند از خواب بیدار میشد ...پیش دکتر هم نمیرفت....این وضعیت سال به سال بدتر میشد...تا جایی که دوسال پیش برای مدتی کاملا دچار اختلال روانی شد..یعنی هر شب از خواب با فریاد های بسیار وحشتناک بیدار میشد و کاملا افسردگی شدیدی گرفت ...ب لطف خدا بعد از 6 ماه وضعیتش بهتر شد..اما حالا دومرتبه مثل سابق در خواب فریاد میزند بسیار وحشتناکتر از گذشته ...وقتی بیدار است حالش خوب است اما چند روز پیش با هم بحثمان شد و برادرم بهم گفت که زود عصبی میشم کنترلم رو از دست میدم اونقدری که قلبم میخواد منفجر بشه ...و بیش از چندین دفعه در خیابان بیرون از منزل بدون اینکه متوجه چیزی بشم بیهوش میشم و وقتی بهوش میام تنها چیزی که میدونم اینکه روی زمین توی یک کوچه افتاده ام و حالت بیهوشی من زمان کوتاهی دارد حدوداا 1یا2 دقیقه...و در اخر برادرم گریه کرد و بهم گفت که من پیش یک روانشناس بدون اینکه خانواده با خبر بشه رفته ام و روانشناس بهم گفته که همه اتفاق هایی که برات پیش امده دلیلش تنها میتونه یک شوک به مغزت در زمان استراحت باشه...و بعدش برادرم بهم گفت که من مسول همه این رنج و درد و عذابی که میکشه....از اون لحظه تا حالا من کلا اعصابم بهم ریخته..تازه میخواستم ازدواج کنم که همه چیز را بهم زدم..کلی احساس گناه میکنم ..قلبم خیلی بدرد میاد و میسوزه خیلی گریه میکنم ..من برادرم را خیلی دوست دارم ..تنها دعای من بعد نمازم اینه>>خدایا منو زودتر از این دنیا ببر و حال داداشمو خوب کن..هر شب میرم بیرون بین اونایی که ادعاشون میشه عمدا با شمشیر بهشون حمله میکنم که شایید یکی منو از این دنیا مرخصم کنه اما متاسفانه همچین اتفاقی تا حالا نیوفتاده و چند نفر بیگناه را هم بشدت مجروع کردم..کلا دارم دیونه میشم همین الان هم گریه کردم ..خیلی دارم عذاب میکشم اما نه به اندازه برادرم..لطفا کسی میتونه یک راه برای بهبودی وضعیت برادرم پیشنهاد بده..هرکی کمکم کنه من تا روزی که زنده ام برای خودش و نسلش دعای خیر میکنم>>و در ضمن داداشم توی خواب که جیغ میکشه هر بار یا یکی از اعضای خانوادمون رو میبینه که میخواد بهش اسیب بزنه یا یک پیرمرد که شمشیر بدست بسمتش حمله میکنه و میخواد بکشدش>>همین موضوع باعث شده من از دست روانشناسی که به برادرم مشاوره داده بسیار ناراحت بشم..یک روانشناس برای رضای خدا نظر کاملا علمی را بمن پیشنهاد بده ..من منتظر جوابتان هستم ..و من الله توفیق..
آخرین جواب ها با این برچسب
سلام، از اینکه تصمیم داری روی رفتار و اخلاق خودت کار کنی، بسیار خوشحالم. اولین قدم برای بهبود این که خودت متوجه شرایطی که هستی و تمایل به تغییر داری. برای کمک به تو توصیه‌هایی دارم:

<ol>
<li><strong>خودشناسی:</strong> سعی کن علت رفتارهای عصبی خودت را پیدا کنی. آیا استرس خاصی داری؟ آیا نگرانی‌هایی در زندگی‌ات هست که باعث این رفتارها می‌شود؟</li>
<li><strong>یادگیری مهارت‌های ارتباطی:</strong> سعی کن روی نحوه بیان خودت کار کنی. گاهی اوقات آموزش روش‌های ارتباط مثبت و سازنده می‌تواند خیلی مفید باشد.</li>
<li><strong>تنفس عمیق و تمرینات آرام‌بخش:</strong> وقتی حس کردی عصبانیت در حال بالا گرفتن هست، سعی کن تکنیک‌های تنفس عمیق یا مدیتیشن را امتحان کنی.</li>
<li><strong>ورزش منظم:</strong> ورزش می‌تواند به مدیریت استرس و عصبانیت کمک کند.</li>
<li><strong>درخواست کمک حرفه‌ای:</strong> اگر احساس می‌کنی برنامه‌ریزی برای تغییر رفتار به تنهایی سخت است، می‌توانی از یک روانشناس یا مشاور حرفه‌ای کمک بگیری.</li>
<li><strong>تمرین صبر و تحمل:</strong> برای رسیدن به خویشتنداری بیشتر، تمرین کن که بر واکنش‌های ناگهانی غلبه کنی.</li>
<li><strong>تغییر دیدگاه:</strong> گاهی تغییر طرز تفکر نسبت به موقعیت‌ها و دیدن آنها از منظری مثبت می‌تواند به تغییر رفتار کمک کند.</li>
</ol>

امیدوارم که این پیشنهادات بتوانند در مسیر بهبود و کنترل اخلاق و رفتارت کمک‌کننده باشند. یادت باشه که تغییر رفتار یک فرایند تدریجی است و ممکن است نیاز به زمان و تلاش مداوم داشته باشه. مهم اینه که ناامید نشی و همیشه به یاد داشته باشی هدفت چیه.

<br/>
<br/>
امیدوارم که این راهنمایی‌ها برایت مفید واقع شده باشند. پیش به سوی یک زندگی سرشار از آرام

سوال و جواب ها با برچسب اختلال





چند سوال تصادفی




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.