سوال و جواب ها با برچسب مطالب دینی


مطالب دینی برچسبی است که به موضوعات مرتبط با ادیان و عقاید مذهبی اشاره دارد. این برچسب برای بحث و گفتگو درباره موضوعات مختلفی مانند اصول و ارزش‌های دینی، آیین‌ها و رسوم مذهبی، زندگی معنوی، تاریخچه‌های مذهبی، و تفسیرات مختلف دینی استفاده می‌شود. معاونت این برچسب امکان بررسی و بحث در مورد باورها، عقاید، و پرسش‌های مرتبط با موضوعات مربوط به ادیان را برای کاربران این پلتفرم فراهم می‌کند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره مطالب دینی سوال بپرس!



چند سوال تصادفی

با سلام و عرض خسته نباشید
من کامران 21 ساله و دانشجو رشته دندانپزشکی هستم
3 سال است که یک فکر ذهن منو مشغول کرده و عذابم میده
من چند ویژگی نامطلوب دارم که والدین من هم ان ها رو دارند و به نوعی در خون من تزریق شده
اون ویژگی ها شامل: عدم عزت نفس ...عدم اعتماد به نفس...ترس...مقایسه خود با دیگران و حسادت...بدبینی شدید...خود کم بینی...تنفر از خود و والدین...مردم پرستی
خانواده مادری من هم این صفات رو دارند و پدرم بخاطر داشتن این ویژگی ها قرص مصرف میکند
بنده کیلومترها از خانواده دورم و از این بابت خوشحالم چون والدینم دین خودشان رو بیشتر از من دوست دارند
من به شدت تنهام و رفیق و والدین و همسر و دوست دختر و خدا وهم کلاسی و... ندارم و روابط اجتماعی من واقعا افتضاحه
برنامه من برای آینده دوری از خانواده و زندگی در تنهایی است و هرگز ازدواج نخواهم کرد و این رو همه میدانند
و فکری که من را عذاب میدهد تنهایی در آینده است
چند ماهی است که افسرده شده ام و قرص فلوکستین مصرف میکنم
و فقط منتظر مرگ والدینم هستم تا بتوانم خودکشی کنم چون از هیچ چیز لذت نمیبرم
خواهش میکنم من رو درک کنید و راهی عاقلانه و قابل اجرا پیش روی من بگذارید
باتشکر
با سلام
4 سال پیش با دختر عموم که 3 سال از خودم کوچکتره ازدواج کردم . خانواده جفتمون اراک هستن . من بخاطر کار 8 سال پیش به اصفهان امدم .بعد ازدواج خانمم هم یه کار در اصفهان پیدا کرد. از فردای روز ازدواج اختلاف های ما باهم شروع شد و خانم بنده از هرچیزی شکایت میکرد.از وضعیت مادی .از کارش .از بیخیالی من.از بی توجهی من.مشکلات وقتی به اراک میرفتیم بیشتر میشد .چیزی که من حس میکردم این بود که کاملا قصد قطع رابطه با خانواده من رو داره.چون هر وقت بحث خانواده من میشد یا مهمونمون میکردن یا مهمون میشدن خانم شدیدا به هم میریخت و هر وقت دلیل رو ازش میپرسیدم یه بهونه هایی که چندان منطقی نبود یا برای من اثبات شده نبود.مثلا اینکه به من میگفت که مادر بنده بحث جهیزیه دختر فلانی و مطرح کرده،پس قصد کوچک کردن من رو داره یا اینکه خواهر بنده به ایشون گفته خوش به حال کسایی که خارج خونه کار دارن دیگه کار خونه نمیکنن.با توجه به اینکه من ایشون رو از خانوادش جدا کردم و فاصله نسبتا زیادی که بوجود امده همیشه تو بحثامون من کوتاه اومدم به خاطر دلسوزی یا عذاب وجدان...ولی خیلی وقتها حرف طلاق رو پیش میکشه .خیلی ناراضیه پرتوقع و شاکی .همه بدیهای من رو(که البته من هیچوقت متقاعد نشدم که بدی کردم) با جزییات کامل از روز اول رو برام بازگو میکنه . ناراحتیش از من به خاطر اینه که چرا من روبروی خانوادم به خاطر گناهشون(شایدم گناه ناکردشون) نمی ایستم. البته من یه جاهایی تقصیر کارهستم که برمیگرده به خصوصیت های اخلاقی من ،کم حرفی،درون گرایی،شهودی ،منطقی همه خصیصه های هستند که از نظر خام بنده عیب هستند.اینکه آدمی هستم که در زمان حال زندگی میکنم ایشون رو خیلی عذاب میده . من در حال حاضر 32 سالمه فرزند وسط و ایشون فرزند اخر هستن



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.