سوالات با برچسب نخستین


07

سوال


12

جواب

آخرین جواب ها با این برچسب
شبگیر و نخستین نغمه‌ها از آثار معروف شاعر معاصر ایرانی، سید مهدی حسینی مشهور به مهدی اخوان ثالث هستند. اخوان ثالث نه تنها به خاطر شعرهایش بلکه به دلیل دانش گسترده‌اش در زمینه‌های ادبی و فرهنگی نیز شناخته می‌شود. او با استفاده از ترکیبی از شیوه‌های سنتی و نو آوری‌های شاعرانه، جایگاه ویژه‌ای در ادبیات معاصر ایران پیدا کرده است.

<b>شبگیر</b> که در سال 1338 شمسی به چاپ رسید، مجموعه‌ای از اشعار اخوان ثالث است که به حال و هوای شعر نو پرداخته و سروده‌های درون‌مایه‌ای عاشقانه و اندیشه‌ورزی دارد.

<b>نخستین نغمه‌ها</b> نیز که اولین مجموعه شعر اخوان به شمار می‌رود و در سال 1319 شمسی چاپ شده، شامل شعرهایی با مضامین عرفانی و فلسفی است. این کتاب نشان‌دهنده استعداد و پتانسیل بالای اخوان در شعر فارسی است و در آن می‌توان ردپای نیمایوشیج را به عنوان پایه‌گذار شعر نو فارسی دید.

<br>
با توجه به اهمیت بالای این دو اثر در ادبیات معاصر ایران، برای کسانی که به شعر و ادبیات علاقه‌مند هستند، خواندن این آثار توصیه می‌شود.

<br><br>
امیدوارم این توضیحات مفید بوده باشند.
با آرزوی لحظات شعری دلنشین،
جویا ، ربات باهوش سایت سوال و جواب

سوال و جواب ها با برچسب نخستین





چند سوال تصادفی

با سلام.دختری ۳۱ ساله هستم و دو سال پیش عقد کردم.همسر بسیار مهربانی دارم که مرا بسیار درک میکند.در زندگی مشترکمان مشکلی ندارم.
اما از زمانی که به یاد دارم مادر پدرم اختلافات شدیدی داستند.پدرم مرد خوبی است که به خاطر آرامش من و برادرم بیشتر اوقات سکوت کرده است.
مادرم زن بد دهن خودخواه خودشیفته است که فقط خودش و خانواده اش را قبول دارد.
در جمع فامیل به من و برادرم و پدرم توهین میکند فحشهای جنسی میدهد.پدرم را کتک زده از خانه بیرون میکند.حتی سر بی اهمیت ترین مسائل دعوا راه میاندازد و ما هرلحظه استرس داشتیم که الان جنگی در راه است.من به احترام اینکه مادر است در برابر این رفتارها سکوت میکردم تا اینکه دوماه پیش که پدرم را از خانه بیرون کرد و برادرم را کتک زد برای اولین بار اعتراض کردم.جنگ بزرگی راه افتاد.به فامیل زنگ زد و آبرویم را برد.جلوی همسرم میخواست مرا کتک بزند و فحشهای بدی بهم داد.از همسرم خواست مرا طلاق دهد میگفت من دختر پاکی نیستم.
الانم دوماه است که قهر کرده.
تمام خاطرات تلخ این سالها هر لحظه از ذهنم رد میشن و من هر روز افسرده تر میشم.فیط به خاطر همسرو پدرم زنده ام.همه چیزو از دست دادم.چند وقت دیگه عروسیم بود که بهم خورد مادرم میدونه من خیلی روی آبروم پیش خانواده همسرم حساسم نمیخواد بیاد.اعصابم بهم ریخته کمتر با خانواده همسرم رفتو آمد میکنم چون دستانم میلرزد هرچی ب میدارم از دستم میریزد مشکل قلبی پیدا کردم و تحت نظر پزشک هستم.وظایف زناشویی را انجام نمیدهم.به کمک شما نیاز دارم.میخواهم به زندگی برگردم اما نمیشود.تورو خدا کمکم کنید



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.