سوال و جواب ها با برچسب یه سری پلاگین

پلاگین‌ها به عنوان یک بخش اساسی از فعالیت‌های مرتبط با کامپیوتر و نرم‌افزار استفاده می‌شوند. در این جایگاه متعلق به "پلاگین"، می‌توان در مورد پلاگین‌های مختلف صحبت کرد که از آنها برای افزایش قابلیت‌ها یا ویژگی‌های خاص در نرم‌افزارها استفاده می‌شود. بحث‌های مرتبط با نصب، استفاده، مشکلات و راه‌حل‌های مرتبط با پلاگین‌ها می‌تواند در این بخش مورد بررسی قرار گیرد. همچنین، به اشتراک گذاشتن تجربیات و پیشنهادات مفید برای انتخاب و استفاده از پلاگین‌ها نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره یه سری پلاگین سوال بپرس!

دوستان دیدین تو ویندوز 8 به بعد وقتی تو هر قسمتی از program files می خواین فولدر بسازین یا چیزی رو اونجا پیست کنین ازتون اجازه دسترسی می خواد ؟
الان من می خوام یه سری پلاگین رو از داخل یه نرم افزار نصب کنم . از سایت گوگل دانلود می کنه موقع نصب خطا میده . میگه دسترسی ندارم .
چجوری این دسترسی رو آزاد کنم ؟

بازدید: 3893 از گروه : مشکلات نرم افزار

دوستان دیدین تو ویندوز 8 به بعد وقتی تو هر قسمتی از program files می خواین فولدر بسازین یا چیزی رو اونجا پیست کنین ازتون اجازه دسترسی می خواد ؟ الان من می خوام یه سری پلاگین رو از داخل یه نرم افزار نصب کنم . از سایت گوگل دانلود می کنه موقع نصب خطا میده . میگه دسترسی ندارم . چجوری این دسترسی رو آزاد کنم ؟ بازدید: 3893 از گروه : مشکلات نرم افزار

منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

وظیفه کرموزوم‌های بدن انسان چیست بازدید: 33 از گروه : پزشکی - سلامتی
در این فیلم، چند نفر پس از بازی رایانه‌ای، قدرت‌های خارق‌العاده‌ای کسب می‌کنند و یک گروه تشکیل می‌دهند. در این گروه یک دختر که ماشین سوار است و یک پسر تیر ندازه نیز حضور دارند. اما یکی از اعضای گروه به آنها خیانت می‌کند و در نهایت آنها در مسیر خود با برخی مشکلات روبرو می‌شوند و برخی از اعضا نیز جان خود را از دست می‌دهند. همه چیزی که یادم میاد همینه و اینکه اسم فیلم افزایش قدرت یا چهار شگفت انگیز یا قدرت های شکفت انگیز نبود. بازدید: 99 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
سلام من دنبال اسم یه سریال کره ای هستم پسره با دوستاش دختره رو اذیت می‌کنه ولی اخر پسره عاشق دختره میشه بازدید: 2091 از گروه : سینما
من 30 ساله هستم و حدود 6 سال است ازدواج کرده ام . من از ابتدای زندگی مشکل شکاکیت همسرم را دارم و این موضو ع تاثیر فراوانی در رابطه ما گذاشته است . من در زندگی خیلی کار کرده ام و هیچ وقت اجازه ندادم همسرم و فرزندم هیچ سختی تحمل کنند و تمام تلاشم را کرده ام . با پزشکی صحبت کرده ام و ایشان فرمودند مقصر تویی چون خواسته ای تمام بار زندگی را به تنهایی به دوش بکشی همسر تو در خانه با فرزندت با هیچ آسیبی اجتماعی و سختی روبه رو نبوده اند و این باعث شده است که ایشان اعتماد به نفس خود را از دست بدهد که حتی کوچکترین کارهای بیرون از منزل را نیز برای ایشان شما برایش انجام می دهید . و این موضوع باعث ایجاد ذهنیت در همسر شما شده است . شما باید کاری کنید که ایشان در زندگی سختی بکشند مدتی بار زندگی را به دوش ایشان بیاندازید و از ایشان بخواهید که حتما جایی مشغول به کار شود و زندگی را ایشان اداره کنند . کاری کنید که ناملایمات زندگی در اولویت بر ناملایمات روحی و فکری باشند . این آخرین راه است . می خواستم ببینم پیشنهاد مشاور سایت چیست ؟ بازدید: 4022 از گروه : سلامت روحی و جسمی
فیلم خارجی که، پسر عاشق اسکی در برفه و اعتیاد به مخدر داره و مادرش میخواد ترکش بده اسم اون فیلم چیه؟ بازدید: 102 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
سلام خواهشا کمکم کنین دو سال پیش توی دانشگاه با پسری به اسم سینا اشنا شدم.ازم خواستگاری کرد.یک جلسه هم با مادرش اومدن و من و مادرم و دیدن.یعنی خواستگاری خیلی رسمی انجام نشد.قرار گذاشتیم تا پایان درسمون صبر کنیم و با هم در ارتباط باشیم تا هم همدیگه رو بهتر بشناسیم هم شرایط ازدواج سینا درست بشه. توی این مدت رابطمون خیلی خیلی صمیمی شد. سینا دو سال از من کوچیکتره. بعد یه مدت دیدم یکم تعادل عصبی نداره.کاراش و رفتاراش برام خیلی زننده شد. تا رفتارم باهاش سرد شد شروع کرد به اذیت کردن من و تهدید کردنم. تصمیم گرفتم ازش جداش م.ولی مخالفت کرد.گفت اگه بخوای از من جدا شی ابروت و پیش خانوادت میبرم. منم اهمیتی به این حرفش ندادم.چند روزی باهاش حرف نزدم و جوابش و ندادم.هی تهدید کرد.تا اینکه یه روز اومد دم خونمون و با مادرم دعواش شد.و یه سری حرفا به مامانم در مورد رابطمون زد. مامانم و توی مرز سکته انداخت. منم برای اینکه ادامه نده و ابروم پیش خانوادم نره بهش قول دادم که باهاش ازدواج میکنم به شرطی که ابروم و نبره. ازش به شدت متنفرم... حالم از دیدنشم بهم میخوره... الان یه خواستگار خوب دارم.خیلی دلم میخواد بهش جواب مثبت بدم. ولی از سینا خیلی میترسم. چی کار کنم؟؟؟؟ قبول هم نمیکنه که بریم پیش مشاور بازدید: 2982 از گروه : برخورد با جنس مخالف
فیلم کره ای که دختر زن پادشاه بد جنس میشود و پادشاه او را اذیت میکند بازدید: 164 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
قسمت اول سریال ترکی که یکشنبه 20 اسفند ساعت 8 شب پخش شد 2024 بازدید: 45 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
مدت زیادی کلاس رفتم و کتاب های آمریکا انگلیش فایل و تاپ ناچ رو تموم کردم ولی نمی تونم فیلم زبان اصلی یا اخبار یا آهنگ ها رو بدون زیر نویس متوجه بشم. صحبت کردم هم مشکل داره با وجودی که دوستانم می گن خیلی بهجت نیتیو هست ولی واقعا بعضی جملات رو زبونم نمی چرخه کامل و سریع بگم. می خوام با فیلم و انیمیشن زبان یاد بگیرم. به نظرتون بهترین روش یادگیری زبان با فیلم چیه ؟ بازدید: 247 از گروه : یادگیری زبان انگلیسی
ایده می خواهم برای داستان نویسی کوتاه بازدید: 39 از گروه : هنر و فرهنگ
گوشی که آنلاک شده باشدپک چین ریسکش به تبدیل کردن آن به رام گلوبال چقدره بازدید: 18 از گروه : سوالات گوناگون
اسم فیلمی رو میخوام که دختری خواب میبیند دوستان خود در شهربازی میمیرند و هر خوابی که میبیند به واقعیت تبدیل میشود بازدید: 48 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
با سلام،برای ورود به اکانت فیسوکم تاریخ تولد می خواد که نمی دونم موقع ثبت نام چی وارد کردم،گزینه ی فراموشی رمز عبور هم امتحان کردم بازم تاریخ تولد می خواد.لطفا راهنمایی کنید.اینم لینک عکس ها عکس اولی: .htm عکس دوم: .htm عکس سوم: .htm بازدید: 3544 از گروه : اینترنت و سایت ها
سلام من دختری بیست ساله هستم و نامزد کردم ..رابطه منو نامزدم خوبه مشکلی که دارم اینه که حرفی برای گفتن ندارم ..با نامزدم حرف میزنم ولی با خونوادش حرفی برای گفتن ندارم...تو جمع که میشینیم معمولا ساکت هستم از این اخلاقم متنفرممم ..ادم خجالتی نیستم ولی نمیدونم چرا هیچی به ذهنم نمیاد بگم ..حتی خواهر شوهرمم چنبار بهم گفتن که چرا همیشه ساکتی؟ نمیدونم چیکار کنم..دارم از خونواده شوهرم دور میشم لطفا کمکم کنین چیکار کنم؟ ؟ معمولا از چی حرف بزنم؟؟ خودم دلم میخواد تو جمع بگم بخندم ولی هیچی ب ذهنم نمیاد بازدید: 3160 از گروه : اداب معاشرت
هزینه فیلر لب چقدر است؟ بازدید: 603 از گروه : آرایش صورت

وظیفه کرموزوم‌های بدن انسان چیست

بازدید: 33 از گروه : پزشکی - سلامتی

در این فیلم، چند نفر پس از بازی رایانه‌ای، قدرت‌های خارق‌العاده‌ای کسب می‌کنند و یک گروه تشکیل می‌دهند. در این گروه یک دختر که ماشین سوار است و یک پسر تیر ندازه نیز حضور دارند. اما یکی از اعضای گروه به آنها خیانت می‌کند و در نهایت آنها در مسیر خود با برخی مشکلات روبرو می‌شوند و برخی از اعضا نیز جان خود را از دست می‌دهند. همه چیزی که یادم میاد همینه و اینکه اسم فیلم افزایش قدرت یا چهار شگفت انگیز یا قدرت های شکفت انگیز نبود.

بازدید: 99 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

سلام من دنبال اسم یه سریال کره ای هستم پسره با دوستاش دختره رو اذیت می‌کنه ولی اخر پسره عاشق دختره میشه

بازدید: 2091 از گروه : سینما

من 30 ساله هستم و حدود 6 سال است ازدواج کرده ام . من از ابتدای زندگی مشکل شکاکیت همسرم را دارم و این موضو ع تاثیر فراوانی در رابطه ما گذاشته است . من در زندگی خیلی کار کرده ام و هیچ وقت اجازه ندادم همسرم و فرزندم هیچ سختی تحمل کنند و تمام تلاشم را کرده ام . با پزشکی صحبت کرده ام و ایشان فرمودند مقصر تویی چون خواسته ای تمام بار زندگی را به تنهایی به دوش بکشی همسر تو در خانه با فرزندت با هیچ آسیبی اجتماعی و سختی روبه رو نبوده اند و این باعث شده است که ایشان اعتماد به نفس خود را از دست بدهد که حتی کوچکترین کارهای بیرون از منزل را نیز برای ایشان شما برایش انجام می دهید . و این موضوع باعث ایجاد ذهنیت در همسر شما شده است . شما باید کاری کنید که ایشان در زندگی سختی بکشند مدتی بار زندگی را به دوش ایشان بیاندازید و از ایشان بخواهید که حتما جایی مشغول به کار شود و زندگی را ایشان اداره کنند . کاری کنید که ناملایمات زندگی در اولویت بر ناملایمات روحی و فکری باشند . این آخرین راه است . می خواستم ببینم پیشنهاد مشاور سایت چیست ؟

بازدید: 4022 از گروه : سلامت روحی و جسمی

فیلم خارجی که، پسر عاشق اسکی در برفه و اعتیاد به مخدر داره و مادرش میخواد ترکش بده اسم اون فیلم چیه؟

بازدید: 102 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

سلام
خواهشا کمکم کنین
دو سال پیش توی دانشگاه با پسری به اسم سینا اشنا شدم.ازم خواستگاری کرد.یک جلسه هم با مادرش اومدن و من و مادرم و دیدن.یعنی خواستگاری خیلی رسمی انجام نشد.قرار گذاشتیم تا پایان درسمون صبر کنیم و با هم در ارتباط باشیم تا هم همدیگه رو بهتر بشناسیم هم شرایط ازدواج سینا درست بشه.
توی این مدت رابطمون خیلی خیلی صمیمی شد.
سینا دو سال از من کوچیکتره.
بعد یه مدت دیدم یکم تعادل عصبی نداره.کاراش و رفتاراش برام خیلی زننده شد. تا رفتارم باهاش سرد شد شروع کرد به اذیت کردن من و تهدید کردنم.
تصمیم گرفتم ازش جداش م.ولی مخالفت کرد.گفت اگه بخوای از من جدا شی ابروت و پیش خانوادت میبرم. منم اهمیتی به این حرفش ندادم.چند روزی باهاش حرف نزدم و جوابش و ندادم.هی تهدید کرد.تا اینکه یه روز اومد دم خونمون و با مادرم دعواش شد.و یه سری حرفا به مامانم در مورد رابطمون زد. مامانم و توی مرز سکته انداخت. منم برای اینکه ادامه نده و ابروم پیش خانوادم نره بهش قول دادم که باهاش ازدواج میکنم به شرطی که ابروم و نبره. ازش به شدت متنفرم... حالم از دیدنشم بهم میخوره... الان یه خواستگار خوب دارم.خیلی دلم میخواد بهش جواب مثبت بدم. ولی از سینا خیلی میترسم. چی کار کنم؟؟؟؟ قبول هم نمیکنه که بریم پیش مشاور

بازدید: 2982 از گروه : برخورد با جنس مخالف